هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

شعر ولادت با سعادت امام زمان عج اله تعالی فرجه الشریف

ستاره نرگس

ای به دامان ستاره نرگس

آمدی؟ ماه پاره ی نرگس

ای زشب تا سحر به خاطر تو

لحظه ها هم شماره ی نرگس

همه هستی در انتظار تو بود

ای رسول هزاره ی نرگس

عالمی مست نرگس مستت

ای به سینه شراره نرگس

همه کس غرق نیمه ی شعبان

همه جا جشنواره ی نرگس

ای حروف مقطع قرآن

ای سرود هماره ی نرگس

میم و حا، میم و دال، یعنی تو

ای خبر ای گزاره ی نرگس

ای دل آرای سیزده معصوم

چارده استعاره ی نرگس

پرسش مخفیانه ی بابا!

پاسخ با اشاره ی نرگس!

مثل حیدر تولدت پنهان

کعبه ات در کناره ی نرگس

همه اسماء نور را خواندی

یک به یک تا شماره ی نرگس

اولین سجده ی تو دیدن داشت

پیش بهت نظاره ی نرگس

بهتر از آن ،شهادتینت بود

بهترین یادواره ی نرگس

که زبَدو تولدش، نورش

می رود تا ستاره ی نرگس

از لبت غنچه ی دعا می ریخت

شیعه را تا بهاره ی نرگس

مادرت را به نام می خواندی

تا که بی استشاره ی نرگس

بوی یاس آمد و گل زهرا

رفت از گاهواره ی نرگس

رفت تا آسمان هفتم تا

گل کند ماه پاره ی نرگس

ماند تا ساعتی دگر بر لب

خنده ی نیمه کاره ی نرگس

آن سزاوارتر زنرگس کیست؟

که برد شیرخواره ی نرگس

شاید او پیش مادرش زهراست

بی نیاز از نظاره ی نرگس

به خدا می برد پناه اما

شد مجاب استجاره ی نرگس

غیبت کوچکش به سر آمد

چاره شد انتظاره ی نرگس

ای رخت غائب از نظر برگرد

چاره ای ای ستاره ی نرگس

مادرت را به هوش آوردی

ای حیات دوباره ی نرگس

وای از نرگس خیام حسین

که زکف رفت چاره ی نرگس

گاهواره دوباره خالی شد

این کجا، گاهواره ی نرگس

روی دست حسین بر می گشت

جگر پاره پاره ی نرگس

چه ربابی چه مادری ای وای

معجر و گوشواره ی نرگس

سروده حاج محمود ژولیده

***

دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند

شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام

و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند

برای آمدنت چند سال بایستی

در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟

نیامدی که ببینی نگاه منتظرم

چه روزها به امید تو زیر باران ماند

سکوت آخر حرف من است چون بی تو

دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند

سروده محمد بختیاری

***

شد نیمه ی شعبان و جهان گشت جوان

از مقدم پاک آن ولی سبحان

آن پرده نشین کاخ وحدت امروز

بنمود رخ از پرده و گردید عیان

سروده صفا تویسرکانی

***

ای مخزن سر کردگار ادرکنی

ای هم تو نهان هم آشکار ادرکنی

بگزیده برای خویش هرکس یاری

ای در دو جهان مرا تو یار ادرکنی

سروده صغیر اصفهانی

***

برخیز که حجت خدا می آید

رحمت زحریم کبریا می آید

از گلشن عسگری گذر کن که سحر

بوی گل نرگس از فضا می آید.

سروده قاسم رسا

***

ای وارث تاج و تخت محمود بیا

مرآت صفات پاک معبود بیا

خلق آرزوی بهشت موعود کنند

والله تویی بهشت موعود بیا

سروده قاسم رسا

شعر ولادت با سعادت حضرت امام حسین علیه اسلام

ای اتصال نوری ما تا خدا حسین

بی تو نبود خلقت ما کیمیا حسین

ای نور تو امانت اصلاب شامخه

گشتی شهود خلق وعیان شدخدا حسین

دنیا و آخرت به جمالت جلا گرفت

عالم حجاب محض و تو بدر الدجا حسین

روشن تر از درخشش خورشید مشرقین

در جان ماست نور جمال شما حسین

تسلیم عشق هول قیامت نمی چشد

ای سایه ی ولای تو تایید ما حسین

بی تو بشر قابل ذکر و ثنا نبود

تو آمدی و شد گل ما بر ملا حسین

خیل ملک به طینت ما سجده کرد وگفت

مسجود ماست آیه ای از هل اتا حسین

هر جا که هست نور خدا سجده واجب است

آری به پیشگاه خدا سجده واجب است

بی تو اله نور پرستش نمی شود

رب جلی بدون تو کرنش نمی شود

ای باطن حقایق واسرار لو کشف

در ذات دین بجز تو سفارش نمی شود

دستی نمی رسد به تو الا المطهرون

بی دست تو تکامل و جوشش نمی شود

عشق حقیقی دل مومن ولای تست

با تو خیال عشق مشوش نمی شود

ای صورت گذشته و آینده دست تو

بی پاسخت ز نزد تو پرسش نمی شود

هرگز پیمبری به مقام پیمبری

بی اشک روضه ی تو پذیرش نمی شود

ای ساقی سبوی شهادت اراده کن

جان را اراده کن که به کوشش نمی شود

آن ساغری که پرده ی پندار می درد

ما را ز خویش تا به سر دار می برد

دل را شعاع جلوه ی جانان عوض کند

غم را نگاه مست طبیبان عوض کند

مستی کجا و باده ی هجده عیار عشق

جان را پی امام شهیدان عوض کند

عشقت چو پیش دوزخیان عرضه میشود

صدها زهیر خیمه به رضوان عوض کند

ای از  نسیم یکدم تو نو بهار ها

نامت مسیر گردش طوفان عوض کند

ما از ره تراجمه الوحی می رویم

دل را صدای ناطق قرآن عوض کند

آن را که از مسیر تو بیرون نهد قدم

هر روز رنگ چهره ی ایمان عوض کند

باور نمی کنیم به جز بِر والدین

نیکی به تو مسیر گناهان عوض کند

رفتار تو معلم رفتار انبیاست

گفتار تو ملین دلهای اولیاست

ای گاهواره ی تو همان کشتی نجات

ما را رسان به ساحل سرخابی فرات

جبریل در ترنم لالایی تو دید

مادر گرفته بود به نجوای کربلات

قامت بلند از چه به کوته ترین زمان

طاقت نداشتی به رحم مادرت فدات

از بس نوای العطش تو بلند بود

خشکیده شیر مادر مظلومه ات برات

گفتا مرا به تشنه جگر حاجتی نبود

گفتند این گلوست همان چشمه ی حیات

گفتا مگر که گریه کنی دارد این پسر

گفتند تا قیام قیامت چو امهات

گویا ز راز سینه ی مادر شنیده ای

سازم نثار، کودک شش ماهه ای به پات

مهدی بیاید و تو خطاب از حرم کنی

رجعت بیاید و تو علی را علم کنی

ای خوی تو به نرمی احساس فاطمه

وی لهجه ات ز گرمی انفاس فاطمه

ای وارث شجاعت وجود پیمبری

دست کرامتت گل احساس فاطمه

آن صورتت که صورت تمثیلی خداست

یک جلوه است از دل حساس فاطمه

ای سرو ناز باغ علی زودتر ببال

شاید کمک شوی تو به دستاس فاطمه

چندان مجال نیست به این روز های خوش

وای از هجوم دشمن خناس فاطمه

بعد از عروج فاطمه نیلی شوند باز

باغ شکوفه های گل یاس فاطمه

روز ی که خون زاده ای ام البنین چکد

عباس اوست حضرت عباس فاطمه

با عاشقان سخن زجدایی ملال نیست

تا عصر کوفه فاصله بیش از هلال نیست

سروده ی حاج محمود ژولیده