هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

اشعار شهادت حضرت زین العابدین امام سجاد(ع)

بین نماز وقت دعا گریه می کنی

با هربهانه در همه جا گریه می کنی

 

در التهاب آه خودت آب می شوی

می سوزی و بدون صدا گریه می کنی

 

هرچند زهر قلب تو را پاره پاره کرد

اما به یاد کربوبلا گریه می کنی

 

اصلاخود تو کربوبلای مجسمی

وقتی برای خون خدا گریه می کنی

 

آب خوش از گلوی تو بالا نمی رود

با ناله های واعطشا گریه می کنی

 

با یاد روزهای اسارت چه می کشی

هرشب بدون چون و چرا گریه می کنی

 

با یاد زلف خونی سرهای نی سوار

هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی

 

هم پای نیزه ها همه جا گریه کرده ای

هم با تمام مرثیه ها گریه می کنی

 

دیگر بس است چشم ترت درد می کند

از بس که غرق اشک عزا گریه می کنی

سروده ی یوسف رحیمی

××× 

از روزهای قافله دلگیر می شوی

هر روز چند مرتبه تو پیر می شوی؟

 

در شام شوم شب زدگان تو چه می کشی؟

کز روشنای عمر خودت سیر می شوی

 

زخمی ست لحظه های تو مانند پیکرت

از بس اسیر طعنه ی زنجیر می شوی

 

آیات صبح از لب قرآن شنیدنی ست

در کوچه های شام که تکفیر می شوی

 

خون جگر که می خوری از دست درد داغ

بی تاب بغض های گلوگیر می شوی

 

با آه آه روضه ی ما، ای امام اشک

در هر نگاه آینه تکثیر می شوی

 

خون گریه می شوی تو و تا آخر الزمان

از چشمها همیشه سرازیر می شوی

سروده ی یوسف رحیمی

×××

 

زینت شبهای دعا حضرت سجاد

خاطره ی کرب وبلا حضرت سجاد

 

جلوه ی زیبای عبادات الهی

ای پسر خون خدا حضرت سجاد

 

ای گل خوشبوی گلستان ولایت

ای نفس باد صبا حضرت سجاد

 

بر من دلخسته ی  رنجیده مدد کن

حضرت ارباب، شها، حضرت سجاد

 

درد و بلایت به سرم شافی عالم

درد زما از تو دوا حضرت سجاد

 

ما همه بیمار، گرفتار، گنه کار

دیده به دستان شما حضرت سجاد

 

مرقد بی زائر و بی شمع و چراغت

داغ زده بر دل ما حضرت سجاد

 

این غزل ار خوب، شما خوب، اگر بد

عیب از این بی سرو پا حضرت سجاد

 

عرض دعای من و پایان مصیبت:

((مرد اسیر اسرا حضرت سجاد))

سروده ی صادق تهرانی زاده

×××

 

کاش ما هم کبوترت بودیم

آستان بوس محضرت بودیم

 

کاش با بالهای خاکی امان

لااقل سایه گسترت بودیم

 

کاش ما هم به درد می خوردیم

فرش قبر مطهرت بودیم

 

کاش می سوختیم از این غربت

شمع بالای بر بسترت بودیم

 

کاش می شد که محرمت بودیم

عاشقانه ابوذرت بودیم

 

کاش در کوچه ی بنی هاشم

پیش مرگان مادرت بودیم

 

کاش ماه محرمی آقا

یک دهه پای منبرت بودیم

 

کاش می شد که گریه کن های

روضه ی تیغ و حنجرت بودیم

 

کاش می شد که سینه زن های

نوحه ی گریه آورت بودیم

 

کاش در روز تشنگی، محشر

باده نوشان ساغرت بودیم

 

در قیامت به گریه می گوئیم:

کاش، ای کاش، که نوکرت بودیم

سروده ی وحید قاسمی


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد