هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

ژولیده محبت

«« اولین بار که با مادرم در مجلس عزاداری امام حسین(ع)شرکت کرده بودم، من زار زار گریه کردم و در آن هنگام در قلبم جرقه‌ای زد که‌ ای کاش می‌توانستم من هم در مدح و ثنای این بانوی دو عالم شعر بگویم در همانجا از بی‌بی‌خانم فاطمه(س) خواستم مرا کمک کند و همان هم شد.یک شب خوابیده بودم در خواب دیدم وارد مجلسی شدم که بزرگان همه جمع بودند و در مدح اهل بیت شعر می‌گفتند. در میان آنها بشیر و شهریار را دیدم که مورد عنایت اهل بیت قرار گرفتند، خیلی ناراحت شدم که چرا من نباید شعر بگویم، در یک لحظه یکی از بزرگان مرا به اسم صدا زد و گفت، حسن کوچک هم شعر بخواند. صبح آن روز که از خواب بیدار شدم، بی‌اختیار شعر مثل باران از دهانم خارج می‌شد و من که در آن زمان ۱۲ سال بیش نداشتم، شروع کردم به نوشتن اشعاری که می‌سرودم، روز به روز بیشتر از محبت اهل بیت (ع) به خصوص فاطمه زهرا (س) و سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) بهره‌مند شدم.»»

                                  

                                             www.nasr19.ir 

اینها را محمد حسن فرح بخشیان میگوید و از آن زمان او را ژولیده نامیدند که بعد از آنکه در خرداد سال ۴۲ در مدرسه فیضیه پای منبر امام خمینی(ره)تنها دو بیت شعر سرود، دستگیر و به زندان ساواک قم برده شد.

پیـام مردم ایران در این جهـــان این اسـت           سـکوت در بر ظالم، خـلاف آییـــن است

 چـو دید عکس خمینی، به خود بگفتا شاه          کسی که کاخ مرا زیر و رو کند، این است!

۱۵ روز زیر شکنجه دژخیمان ماند و بعد از آن به بند یک زندان قصر منتقل شد. بعد از چند روز در بین راه بند، تا محل بازپرسی، آیت‌الله طالقانی او را می بیند و به دژخیمان میگوید،” این ژولیده ی شوریده ی خاکی را از کجا آوردید”

درونمایهٔ اغلب سروده‌هایش مذهب، مدح اهل بیت، انقلاب و جنگ ایران و عراق می‌باشد اما بسامد شعر عاشورایی در اشعار ژولیده قابل ملاحظه است و عشق او به حسین علیه السلام و ارادتش به حضرت زینب سلام الله علیها موج میزند.تا کنون بالغ بر ۳۰ اثر دارد و برخی از آثارش بیش از ۱۵ بار تجدید چاپ شده‌است.در اینجا چند شعر از کتاب سفینه نور  و چند بیت از دیگر اشعارش را قرار دادیم باشد که ژولیده شوید…

www.nasr19.ir

وداع ابا عبد الله علیه السلام

الهی بهر تسلیم و رضای تو سری دارم/بده فرمان که بر پیکر سر فرمانبری دارم

بر آن عهدی که بستم پای بستم پس بکن مستم/که از فرط خماری در کف خود ساغری دارم

تو گفتی سنگر آزاد مردی تشنه ی خون است/برای دادن خون من علی ِ اکبری دارم

تو گفتی قصد انسان سازی نسل جوان دارم/جوانان را بگو مانند قاسم رهبری دارم

تو گفتی گلشن دین تشنه است و آب میخواهد/بگو پیر عطش را ساقی آب آوری دارم

تو گفتی اعتبار هر سند باشد به امضایش/برای مهر و امضا خون حلق اصغری دارم

تو گفتی بهر قد، قامت قیامت قامتی باید/قیامت کن به پا چون سرو قامت پیکری دارم

تو گفتی ساربان از بهر کارش مزد میخواهد/به جای مزد او انگشت با انگشتری دارم

تو گفتی بهر زینب نیزه ی دشمن سری باید/برای نیزه داران من سر سوداگری دارم

تو گفتی رمز تکمیل شهادت ها اسارت هاست/مهیای اسیری همچو زینب خواهری دارم

تو گفتی نیلگون از ضرب سیلی صورتی خواهم/بگو با مادرم زهرا سه ساله دختری دارم

چند شاعر را فرا می‌خوانند که بیایید برای خانه کعبه که پارچه مشکی روی آن انداخته بودند شعر بگویند: همه شعرشان را سرودند و ژولیده هم سرود:

(با تلخیص)

عالم همه مست از گل رخسار حسین است/ذرات جهان در عجب از کار حسین است

دانی که چرا خانه حق گشته سیه‌پوش/یعنی که خدای تو عزادار حسین است

جن و ملک و حور و پری در طلب فیض/مامور پذیرایی زوار حسین است

دانی که خرید از دل و جان، جان ِ جهانی/با دادن جانی به جهان کار حسین است

هر کس به جهان گشته گرفتار نگاری/عمری است که ژولیده گرفتار حسین است

یا حسین علیه السلام

(با تلخیص)

یا حسین از تو خدا قدر و بها می خواهد/عهد بستی و برآن عهد وفا می خواهد

بار بربند که هفتاد و دو قربانی را/حق به قربانگه تسلیم و رضا می خواهد

بار بربند برو کرببلا همچو خلیل/که خدا ذبح عظیمی به منا می خواهد

آب زمزم تو مخور آبروی آب بخر/کز بقای تو حسین آب بقا می خواهد

مجتبی منتظر دیدن روی پسر است/قاسمش را ببر آنجا که خدا می خواهد

تا بکوبد علم فتح به باب عرفات/دست عباس ِ علمدار جدا می خواهد

شیر خوار تو چنان تشنه ی دیدار خداست/عوض شیر ز تو تیر ِ بلا میخواهد

گفت ژولیده که جبریل نداد داد چنین/یا حسین از تو خدا قدر و جهاد می خواهد

ژولیده بیشتر اشعارش را تقدیم حضرت زینب سلام الله علیها نموده است،و در کتاب گران سنگ حماسه عاشورا در مدح بانوی قهرمان سخن، چنین لب به شکر فشانی میگشاید:

(با تلخیص)

آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است/آن که وصفش می‌رباید هوش از سر زینب است

آن که با ایراد نطقی کاخ استبداد را/کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است

آن که داغ شش برادر را به دل هموار کرد/تا بماند جاودان دین پیمبر زینب است

گر علی بن ابوطالب بود معیار صبر/آن که صبرش با علی باشد برابر زینب است

گفت پیغمبر حسینم هست کشتی نجات/بادبان و محور و سکان و لنگر زینب است

هست از درهای جنت یک درش باب الحسین/فاش می گویم کلید قفل آن در زینب است

ساقی بزم جهان آفرینش گر علی است/جرعه نوش ساغر ساقی کوثر زینب است

در مقام وصف او (ژولیده) گوید روز و شب/آنکه نامش کرده عالم را مسخر زینب است

حضور ژولیده در عزای حسین علیه السلام ملموس است،و در بین مردم بیشتر با شعری که حتما بارها شنیده اید معروف است

الهی بهر قربانی به درگاهت سرآوردم
نه تنها سر برایت، بلکه از سر بهتر آوردم

پی ابقا قد قامت به ظهر روز عاشورا
برای گفتن الله اکبر، اکبر آوردم

پی آزادی نسل جوان از بند استعمار
برادر زاده‌ای چون قاسم فرخ فر آوردم

علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود علی ِ اصغر آوردم  

*** 

شکی نیست ژولیده که امروز در گلستان حسین رضای ورامین آرام گرفته است به مدد همین نوحه‌ها و اشک‌هایی که بر اثر زلال شعرهایش از چشمان شیعیان بیدار دل ریخته است در بهشت جاوید در سایه عنایات حضرت حسین(ع) است. در زندگی دنیایی‌اش گاه و بی‌گاه به طنز و مطایبه این مفاهیم متعالی را به شاعران گوشزد کرده بود.اما در عین این که در شعر ژولیده سوگ خیمه زده است. این سوگ بیشتر با حماسه و عشق به امام تشنه لبان حضرت حسین(ع) عجین شده است و این همان نکته‌ای است که باعث شده است در افغانستان هم از شعرهای ژولیده سود ببرند.یکی ازشعرای شیعه افغانی اظهار می داشت: «ما بیشتر نوحه‌هایی را که در افغانستان با آن سینه می‌زنیم از ژولیده است. از مراثی و مدایح او خیلی سود برده‌ایم، مردم افغانستان هم او را می‌شناسند!» 

سوگ جلال و حماسه و عشق را می‌توان در غزل «مناجات خونین» به تماشا نشست؛ 

الهی سنگرم آماده کن جنگیدنش با من/ تو توفیق شهادت را بده بالیدنش با من 

بهای خون من باشد شفاعت از گنهکاران/عنایت کن تو این منصب به خون غلتیدنش با من 

جوانان را به میدان شهادت رهبری باید/تو اکبر را مهیا کن کفن پوشیدنش با من 

دو گل از مجتبی باقی است ای خلاق بی‌همتا/پذیرا شو تو از او زحمت گل چیدنش با من 

علم کردم قد مردی که قد قامت علم باشد/علم را دست عباسم بده کوبیدنش با من 

به شوق دیدن شش ماهه‌ای شش ماهه می‌گوید/که ای تیر سه شعبه گریه کن خندیدنش با من 

از همسر ژولیده نیشابوری شنیدم که در اوان در اتاق داشتند و ژولیده نیز بضاعت مالی چندان خوبی هم نداشته است ولی در موسم محرم یکی از اتاق‌ها برای حضرت حسین(ع) سیاه‌پوش می‌شد و هیئت در خانه ژولیده علم می‌شد. مادحین اهل بیت شعر می‌خواندند و ژولیده نیز  گاهی اوقات در ایام محرم به سراسر کشور سفر می‌کرد.ژولیده گاهی اوقات در اشعارش سرتا پا حماسه می‌شود؛ حماسه‌ای بی‌نظیر؛کلیت زینب پای تا سر انقلابسینه چاک سنگر حفظ حجاب 
و دوباره با همان بیت معروف ژولیده، این نوشتار را به پایان می‌برم باشد که ژولیده را بیشتر دریابیم؛ 

الهی بهر قربانی به درگاهت سرآوردم/ نه تنها سربرایت بلکه از سربهتر آوردم..


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد