هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

صیاد دلها

خاطره ای از شهید صیاد شیرازی

همیشه روزه می گرفت. یکبار بهش گفتند شما که روزیه قضا ند اری!! همه اش مستحبیاس. پس شرعا اگر غذا تعارف کنند باید بخورید! اما گفت اشتباه می کنید من هر روزه را چند ار قضا می کنم مستحبی نیست تا بحال سه بار کل روزه ها و نمازهای عمرم را اعاده کرده ام.    

 

Ali Sayad Shirazi 2.jpg 

 توی رار گاه برای شام به قول خودش پرچم می خورد. خسته و کوفته می آمد و می گفت بی زحمت پرچم ما را بدهید! منظوش نان و پنیر و خیار و گوجه بود. 

به نقل از ماهنامه ولایت

بمناسبت سفر کربلایی جواد حیدری به مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) و عتبات

آثار زیارت امام حسین (علیه‌السلام

زرارة بن اعین گوید: «امام صادق (ع) فرمود: «زائرین حسین یک برتری نسبت به سایر مردم دارند» پرسیدم : برتریشان چیست ؟ فرمود: «چهل سال قبل از مردم وارد بهشت می‌شوند در حالی که دیگران هنوز در حال حساب هستند.


همه معصومان علیهم السلام در قلوب ما شیعیان عزیز و محترمند و درک مقام والای ایشان در درگاه حضرت باری تعالی در عمق وجود هر کس که با ایشان مختصر آشنایی داشته باشد احترام و ارادتی ژرف پدید می‌آورد . با این حال در میان ائمه علیهم السلام محبت و ارادت به امام حسین علیه‌السلام رنگ دیگری دارد چرا که حادثه جان‌سوز کربلا هر وجدان خفته‌ای را به واکنش در می‌آورد.

حال که ما از وجود پر برکت ایشان محرومیم باید بکوشیم تا با زیارات وارده ایشان و زیارات قبور مطهرشان روح و جان خود را صفایی خدایی دهیم چرا که ایشان واسطه فیض و رحمتند و مشتاقان خود را دست خالی نمی‌گذارند.

امام رضا (ع) می‌فرماید: «هر امامی بر گردن دوستان و پیروانش عهد و پیمانی دارد و وفای به این عهد، با زیارت قبر آنان ممکن می‌باشد . و کسی که به شوق زیارت آن‌ها و با تصدیق به فضیلت آن‌ها به سوی قبور آن‌ها برود مورد شفاعت ائمه در قیامت قرار می‌گیرد.

هر زائری که با معرفت و شناخت مقام صاحب این مرقد و اهداف او به زیارت برود، از صاحب قبر الهام می‌گیرد و اصول و تعالیم مکتب را به یاد می‌آورد ، و هر زیارت و سلام او سرشار از این آموزش‌ها و الهام‌ها است.

از طرفی زیارتنامه‌های وارده، و خواندن هر کدام از آن‌ها، خواننده و زائر را به دقت و تفکر واداشته ، متذکر تاریخ و احوال انبیا و اولیای معصوم می‌گرداند. تأمل در زیارت عاشورا و دیگر زیارات ، این مطلب را به خوبی روشن می‌سازد که امامان به این وسیله در صدد ساختن انسان‌های مؤمن و متعهد بوده‌اند ، لذا به آن‌ها تعلیم داده‌اند که در زیارت امام حسین (ع) از خداوند بخواهند که زندگی و مرگشان را «حسین گونه» قرار دهد، و آن‌ها را در دنیا و آخرت همراه آن حضرت بدارد: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد ، و مماتی ممات محمد و آل محمد ... و ان یجعلنی معحکم فی الدنیا و الاخره».

 

به امام صادق (ع) عرض کردند: کم‌ترین اثری که برای زائر قبر امام حسین (ع) چیست؟ فرمود: «کم‌ترین تأثیرش این است که خداوند متعال، او و خانواده و مالش را حف0 می‌کند تا به سوی اهل خویش برگردد ،و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهد بود »

به امید به اینکه خداوند متعال توفیق زیارت حضرتش را در دنیا و شفاعتش را در روز قیامت نصیب ما گرداند، به آثار و برکاتی که زیارت سیدالشهدا (ع) به دنبال دارد می‌پردازیم :

 

 

 

-۱ آرامش بخشیدن به زائر

در زیارت یک نوع کشش و نیاز الزام آوری انسان را وا می‌دارد که فشارها و فریادهای درونی را از راهی خارج کند . زائر آن مرقد شریف در پرتو دعا و گفتگو با پاکان و استمداد از ارواح پاک مقربان درگاه الهی، نیرو گرفته و نابسامانی‌ها را با توسل بدان‌ها بر خود هموار می‌سازند .

-۲ در امان خدا بودن

به امام صادق (ع) عرض کردند: کم‌ترین اثری که برای زائر قبر امام حسین (ع) چیست؟ فرمود: «کم‌ترین تأثیرش این است که خداوند متعال، او و خانواده و مالش را حفظ می‌کند تا به سوی اهل خویش برگردد ،و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهد بود ».(1)

-۳ زائر خدا محسوب شدن

زید بن شحام گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم : برای زائر قبر امام حسین (ع) چه می‌باشد؟ فرمود: «همانند کسی است که خدا را در عرش دیدار نموده باشد». گفتم: برای کسی که یکی از شما را زیارت کند چه می‌باشد؟ فرمود:

«همانند کسی است که رسول خدا (ص) را زیارت نموده است » . (2)

برآورده شدن حاجات و دفع پریشانی

امام صادق (ع) فرمود: «همانا نزد شما قبری است که هیچ فرد پریشانی نزد آن نمی‌آید مگر آنکه خداوند از او دفع پریشانی نماید و حاجتش را برآورد» .(3)

و نیز به ابوصباح کنانی فرمود: «همانا نزد شما قبری است که هیچ فرد پریشانی نزد آن نمی‌رود مگر آنکه خداوند از او پریشانی را دفع نموده و حاجتش را برآورده می‌نماید، و همانا نزد او چهار هزار فرشته هستند که از هنگام شهادتش آشفته و غم آلود تا روز قیامت بر او می‌گریند. هر کس او را زیارت کند، وی را تا خانه‌اش بدرقه می‌کنند، و هر که مریض شود به عیادتش می‌روند، و هر که بمیرد جنازه‌اش را تشییع می‌کنند». (4)

-۵ زیادتی در عمر و رزق

امام باقر (ع) فرموده است : «شیعیان ما را به زیارت قبر حسین (ع) امر کنید ، زیرا زیارت او موجب فزونی در رزق و طول عمر و دفع بلایا و ناگواری‌ها می‌شود » . (5)

-۶ آمرزش گناهان

امام صادق (ع) فرمود: «هر کس حسین (ع) را زیارت کند در حال یکه عارف به حق او بوده و به امامتش اقرار داشته باشد خدای سبحان ،گناهان گذشته و آینده‌اش را می‌آمرزد». (6)

و جابر ضعفی در ضمن یک حدیث طولانی از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «چون از نزد قبر حسین (ع) بازگشتی ، ندا کننده‌ای تو را ندا می‌دهد که اگر آن را می‌شنیدی ، تمام عمر را نزد قبر شریف حسین (ع) اقامت می‌گزیدی. آن منادی گوید:خوشا به حال توی بنده خدا که سود فراوان بردی و به سلامت (در دین ) دست یافتی. عمل از سربگیر که گناهان گذشته‌ات آمرزیده شد» . (7)

-۷  محسوب نشدن ایام زیارت از عمر زائر

امام صادق (ع) فرمود: «همانا ایام زیارت زائران حسین بن علی (ع) از عمرشان محسوب نگشته و جزء حیاتشان به شمار می‌آید» . (8)

-۸ حفاظت زائر در دنیا و آخرت

عبدالله بن هلال به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم، کم‌ترین نصیبی که زائر امام حسین (ع) دارد، چیست ؟ فرمود: «ای عبد الله، کم‌ترین چیزی که برای او می‌باشد، این است که خداوند او و خانواده‌اش را حفظمی کند تا وی را به سوی خانواده‌اش باز گرداند، و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حاف0او می‌باشد» (9)

امام صادق (ع) فرمود: «هر کس به زیارت قبر حسین (ع) برود در حالی که عارف به حق او باشد، خداوند نام او را در اعلی علیین می‌نویسد»

-۹ عنایت و توجه سیدالشهدا (ع)

امام صادق (ع) فرمود: «حسین در نزد پروردگارش ... به زائرانش نظر می‌کند . او نگاه می‌کند که چه کسی برای آن حضرت گریه می‌کند، پس برای او طلب آمرزش کرده و پدرانش را می‌خواند تا برای آن زائر دعا کرده و طلب آمرزش و مغفرت نمایند. سپس امام (حسین) می‌فرماید: اگر زائر من می‌دانست که خدا چه چیزی برای او عطا می‌فرماید شادی او بیشتر از جزع و بی‌تابی وی می‌گردید» . (10)

و امام حسین (ع) فرمود: «هر کس مرا در زندگانیش زیارت کند، پس از مرگش بازدیدش خواهم کرد» . (11)

-۱۰ خیر و برکت زیاد

امام صادق (ع) فرمود: «اگر مردم می‌دانستند که چقدر خیر و برکت در زیارت امام حسین (ع) وجود دارد ، برای زیارت کردنش با یکدیگر مقاتله می‌کردند، و هر آینه اموالشان را برای رفتن به زیارتش می‌فروختند» (12)

و امام باقر (ع) فرمود: «اگر مردم می‌دانستند که زیارت قبر شریف حسین (ع) چه مقدار فضیلت و برکت دارد، از شوق زیارت جان می‌سپردند و نفس‌هایشان از شدت حسرت بند می‌آمد» (13).

-۱۱ برابری زیارت قبر حسین (ع) با حج

عبدالله بن عبید انباری گوید: به امام صادق (ع) عرضه داشتم : فدایت شوم ، همه ساله وسایل تشرف به حج به رایم فراهم نمی‌شود. فرمود: «چون قصد حج نمودی و اسباب برایت فراهم نگشت ، به زیارت قبر حسین (ع) برو، که یک حج برایت نوشته می‌شود و چون قصد عمره نمودی و وسایل مهیا نشد ، عزم زیارت قبر حسین (ع) نما، که یک عمره برایت منظور می‌شود» (14)

-۱۲ نام زائر در اعلی علیین ثبت می‌شود

امام صادق (ع) فرمود: «هر کس به زیارت قبر حسین (ع) برود در حالی که عارف به حق او باشد، خداوند نام او را در اعلی علیین می‌نویسد» . (15)

-۱۳ غرق شدن در رحمت الهی

از امام صادق (ع) پرسیدند: ثواب کسی که قبر امام حسین (ع) را زیارت کند، در حالی که کبر و غرور نداشته باشد چیست ؟ فرمود: «برایش هزار عمره و حج مقبول نوشته می‌شود . اگر شقی باشد، سعید نوشته می‌گردد، و پیوسته در رحمت الهی غوطه‌ور خواهد بود» . (16)

-۱۴ دعای معصومین برای زائر

معاویه بن وهب از امام صادق (ع) نقل نموده که فرمود: «ای معاویه، زیارت قبر حسین (ع) را از روی ترس وامگذار ، زیرا هر که آن را ترک کند ، چنان دچار حسرت می‌شود که آرزو نماید قبرش نزد او باشد . آیا دوست نداری که خداوند تو را در زمره کسانی به حساب آورد که رسول خدا (ص) و علی و فاطمه و امامان معصوم (ع) برایش دعا می‌کنند؟» (17).

و نیز فرمود: «همانا فاطمه (س) دختر محمد (ص) نزد زائران قبر فرزندش حسین (ع) حضور یافته و برای گناهانشان طلب آمرزش می‌کند». (18)

-۱۵ تجلی خدا

امام صادق (ع) فرمود: «به درستی که خدای تبارک و تعالی، قبل از اهل عرفات ، برای زائران قبر حسین (ع) تجلی می‌نماید، حوایج آنان را بر آورده می‌کند ، گناهانشان را آمرزیده و درخواست‌هایشان را به اجابت مقرون می‌سازد ، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز این‌گونه عمل می‌کند». (19)

-۱۶ سعادت

امام صادق (ع) به عبدالملک خثعمی فرمود: «زیارت حسین بن علی (ع) را ترک مکن و دوستانت را نیز به آن فرمان بده، تا خداوند بر عمرت افزوده و روزیت را زیاد گرداند. خداوند سبحان زندگانی تو را در سعادت قرار خواهد داد، و نمی‌میری مگر سعادتمند ، و تو را در سلک سعادتمندان خواهند نوشت » . (20)

۱۷-تأثیر زیارت در روز عاشورا

امام صادق (ع) فرمود: «هر کس قبر حسین را در روز عاشورا زیارت کند ، همانند کسی است که در برابر او به خون خود غلطیده باشد» (21).

-۱۸ قرار گرفتن در جوار پیامبر و علی و فاطمه (ع)

امام صادق (ع) فرمود: «هر کس می‌خواهد در جوار پیامبر (ص) و علی و فاطمه (ع) باشد، نباید زیارت حسین بن علی (ع) را ترک کند» (22).

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «من تعهد می‌کنم که در روز قیامت هنگامه رستاخیز ، ضمن ملاقات با زائر حسین (ع)، دستش را بگیرم و از مراحل هول‌انگیز و سختی‌های قیامت نجاتش بخشیده و او را به بهشت وارد کنم»

-۱۹تأثیر زیارت در روز قیامت

امام صادق (ع) فرمود: «هیچ کس در روز قیامت نیست مگر آنکه آرزو می‌کند که‌ای کاش از زائرین امام حسین (ع) می‌بود زیرا مشاهده می‌نماید که با زائران حسین (ع) به واسطه مقامی که در نزد پروردگار دارند، چگونه عمل می‌شود» . (23)

و نیز فرمود: «هر کس دوست دارد در روز قیامت بر سر سفره‌هایی از نور بنشیند پس باید از زائرین حسین بن علی (ع) باشد» (24).

و زرارة بن اعین گوید: «امام صادق (ع) فرمود: «زائرین حسین یک برتری نسبت به سایر مردم دارند» پرسیدم : برتریشان چیست ؟ فرمود: «چهل سال قبل از مردم وارد بهشت می‌شوند در حالی که دیگران هنوز در حال حساب هستند» . (25)

-۲۰رهایی از شداید قیامت

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «من تعهد می‌کنم که در روز قیامت هنگامه رستاخیز ، ضمن ملاقات با زائر حسین (ع)، دستش را بگیرم و از مراحل هول‌انگیز و سختی‌های قیامت نجاتش بخشیده و او را به بهشت وارد کنم»(26).

-۲۱نجات از آتش جهنم

امام صادق (ع) فرمود: «هر کس قبر حسین (ع) را به خاطر خداوند و در راه خدا زیارت نماید، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد می‌سازد، و روز ترس بزرگ (قیامت) او را ایمن می‌دارد . از خداوند نیز هیچ حاجتی از حوائج دنیا و آخرت را طلب نمی‌کند مگر آنکه به او عطا می‌نماید»(27).

این آثار و آثار دیگری که به خاطر اجتناب از طولانی شدن مطلب ذکر نکردیم ، همگی به برکت وجود حضرت سیدالشهدا (ع) است که امیدوارم هر چه زودتر توفیق زیارت مرقد مطهرش نصیب تمام عاشقان گردد.

 

پی نوشت ها :

1. ثواب الاعمال شیخ صدوق ، ص 116

2. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 281

3. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 337

4. همان مأخذ.

5. همان مأخذ ، ص 289

6. کافی ، مرحوم کلینی ، ج 4 ص 582

7. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 295

8. وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 10ص 322

9. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 247

10 .امالی شیخ طوسی ، ص 55

11. بحارالانوار ، علامه مجلسی ، ج 1ظ1 ص 16

12. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 87

13. سفینه البحار، محدث قمی ، ج 1 ص 565

14. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 3ظ6

15. وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 10ص 324

16. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 328

17. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 199

18. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 2ظ4

19. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 346

20. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 292

21. وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 10ص 331

22. وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 10ص 23ظ

23. وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 10ص 33ظ

24. وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 10ص 331

25.بحارالانوار ، علامه مجلسی ، ج 44 ص 235

26. منتخب کامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 278

27. وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملی ، ج 10ص 324

نقل از وبلاگ تبیان

اشعار ولادت حضرت جعفر ابن محمد الصادق(ع)

پر از شمیم بهشت است منبرت آقا

به برکت نفحات معطرت آقا

 

هنوز عطر و شمیم محمدی دارد

گلِ دمیده ز لبهای أطهرت آقا

 

شبیه حضرت خاتم مدینه العلمی

علوم می چکد از خاک معبرت آقا

 

چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند

رهین مکتب اندیشه گسترت آقا

 

اشاره های نگاهت زُراره می سازد

شنیدنی است کرامات محضرت آقا

 

و دیده ایم به وقت جهاد اندیشه

هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا

 

ببین که شیعه‌ی صبح نگاه تو هستیم

در آسمان همیشه منورت آقا

 

هنوز شیعه و « قال الامامُ صادق» هست

کنار چشمه‌ی جاری ِ کوثرت آقا

 

مگر نه شیعه‌ی‌ تو در تنور آتش رفت

چگونه سوخت بهشت معطرت آقا

سروده ی یوسف رحیمی

×××

 

پیربزرگ طایفه بود و کریم بود

 در اعتلای نهضت جدش سهیم بود

 

  مسندنشین کرسی تدریس علم ها

  شایسته صفات حکیم و علیم بود

 

  نوح و خلیل جمله مریدان مکتبش

  استاد درس حکمت و پند کلیم بود

 

 برمردمان تب زده ی شهرشرجی اش

 عطر مبارک نفسش چون نسیم بود

 

 زحمت کشید وباغ تشیع شکوفه داد

  مسئول باغبانی باغی عظیم بود

 

  قلبش شبیه شیشه ی تنگ بلور بود

 عمری به فکر نان شب هر یتیم بود

 

 از ابتدای کودکی اش  تا دم وفات

 نزدیکی محله ی زهرا مقیم بود

 

 منت نهاد و آمد و ما پیروش شدیم

  امروز اگر نبود شرایط وخیم بود

 

 تازه سروده ام غزل مدحتش ولی

 یادش میان قافیه ها از قدیم بود

سروده ی وحید قاسمی

اشعار ولادت پیامبر اکرم حضرت محمد(ص)

چشم تا وا می‌کنی چشم و چراغش می‌شوی

مثل گل می‌خندی و شب بوی باغش می‌شوی

شکل «عبدالله»ی و تسکین داغش می‌شوی

می‌رسی از راه و پایان فراقش می‌شوی

 

غصه‌اش را محو در چشم سیاهت می‌کند

خوش بحال «آمنه» وقتی نگاهت می‌کند

 

با «حلیمه» می‌روی تا کوه تعظیمت کند

وسعتش را ـ با سلامی ـ دشت تسلیمت کند

هر چه گل دارد زمین یکباره تقدیمت کند

ضرب در نورت کند بر عشق تقسیمت کند

 

خانه را با عطر زلفت تا معطر می‌کنی

دایه ها را هم ز مادر مهربان تر می‌کنی

 

دیده نورت را که در مهتاب بی حد می‌شود

آسمان خانه‌اش پر رفت و آمد می‌شود

مست از آیین ابراهیم هم رد می‌شود

با تو «عبدالمطلب» عبدالمحمد می‌شود

 

گشت ساغر تا به دستان بنی‌هاشم رسید

وقت تقسیم محبت شد، «ابوالقاسم» رسید

 

یا محمد! عطر نامت مشرق و مغرب گرفت

وقت نقاشی قلم را عشق از راهب گرفت

ناز لبخندت قرار از سینه‌ی یثرب گرفت

خواب را خال تو از چشم «ابوطالب» گرفت

 

رخصتی فرما فرود آید پریشان بر زمین

تا چهل سالت شود می‌میرد این روح الامین

 

دین و دل را خوبرویان با سلامی می‌برند

عاشقان را با سر زلفی به دامی می‌برند

یوسفی اینبار تا بازار شامی می‌برند

بوی پیراهن از آنجا تا مشامی می‌برند 

 

بی‌قرارت شد «خدیجه» قلب او بی‌طاقت است

تاجر خوش ذوق فهمیده‌ست: عشقت ثروت است

 

نیم سیب از آن او و نیم دیگر مال تو

داغ حسرت سهم ابتر، ناز کوثر مال تو

از گلستان خدا یاس معطر مال تو

ای یتیم مکه! از امروز مادر مال تو

 

بوسه تا بر گونه‌ات ام ابیها می‌زند

روح تو در چشمهایش دل به دریا می‌زند

 

دل به دریا می‌زنی ای نوح کشتیبان ما

تا هوای این دو دریا می‌بریی توفان ما

ای در آغوشت گرفته لؤلؤ و مرجان ما

ای نهاده روی دوشت روح ما ریحان ما

 

روی این دوشت حسین و روی آن دوشت حسن

«قاب قوسین»ی چنین می‌خواست «او ادنی» شدن

 

خوشتر از داوود می‌خوانی، زبور آورده‌ای؟

یا کتاب عشق را از کوه نور آورده‌ای؟

جای آتش، باده از وادی طور آورده‌ای

کعبه و بطحا و بتها را به شور آورده‌ای

 

گوشه چشمی تا منات و لات و عزا بشکنند

اخم کن تا برج‌های کاخ کسرا بشکنند

 

ای فدای قد و بالای تو اسماعیل‌ها

بال تو بالاتر از پرهای جبرائیل‌ها

«ما عرفناک»ت زده آتش در این تمثیل‌ها

بُرده‌ای یاسین! دل از تورات‌ها، انجیل‌ها

 

بی عصا مانده‌ست، طاها ! دست موسی را بگیر

از کلیسای صلیبی حق عیسی را بگیر

 

باز عطر تازه‌ات تا این حوالی می‌رسد

منجی دلهای پر، دستان خالی می‌رسد

گفته بودی «میم» و «حاء» و «میم» و «دال»ی می‌رسد

نیستی اینجا ببینی با چه حالی می‌رسد

 

خال تو، سیمای حیدر، نور زهرا دارد او

جای تو خالی! حسین است و تماشا دارد او

سروده ی قاسم صفران

×××

 

ای تمام آفرینش خشتی از ایوان تو

علم شرق و غرب عالم سطری از قرآن تو

آسمانی ها زمینی ها همه مهمان تو

گل کند جان مسیح از غنچه ی خندان تو

خنده ی خورشید ها از گوهر دندان تو

 

عقل ها مبهوت تو مجنون تو حیران تو

 

آسمانی ها همه مرهون ارشاد توأند

دستگیران جهان محتاج امداد توأند

شهریاران بنده ی سلمان و مقداد توأند

چار أمّ و هفت أب در خطّ اولاد توأند

انبیا یکسر بشیر صبح میلاد توأند

 

نورها بر قلبشان تابیده از فرقان تو

 

انبیا یک کاروان تو کاروان سالارشان

خوب رویان مشتری تو یوسف بازارشان

خالق و خلقت درود حضرت تو کارشان

کلّ انسانها تویی تنها تویی غمخوارشان

مسلمین در خواب غفلت خفته تو بیدارشان

 

بی خبر از دشمنان عترت و قرآن تو

 

تو سراپا جانِ جانِ امّتی امّت چو تن

تن شود بی تاب اگر یک لحظه جان بیند مَحن

با اهانت بر تو، امت شد چو بحری موج زن

در خروش آمد بسی پیر و جوان و مرد و زن

رهروان تو سزد مانند چوپان قَرَن

 

بکشند دندانشان، چون بشکند دندان تو

 

ای که کرده ذات معبودت حبیب خود خطاب

ای فروغت جلوه گر چون مهر از ابر حجاب

گر جسارت کرد بر تو ابلهی حیف از جواب

تو به وسعت فوق اقیانوس و او کم از سراب

با صدای سگ نگردد کم فروغ آفتاب

 

می درخشد تا قیامت نور بی پایان تو

 

از فروغ رحمتت لبریز ظرف عالم است

چون تو قامت بر فرازی قامت گردون خم است

لیله ی میلاد تو عید کمال آدم است

خاصه در سالی که آن سال رسول اعظم است

پایه ی توحید تو همچون کتاب محکم است

 

ثبت گشته بر جبین آسمان عنوان تو

 

چارده قرن است دنیا محو عدل و داد توست

آه مظلومان عالم بانگی از فریاد توست

بردگی محکوم تو آزادگی آزاد توست

تا خداییّ خدا مُلک خدا آباد توست

هفته ها و روزها و لحظه ها میلاد توست

 

بسکه جوشد گوهر علم از یم عرفان تو

 

تو بجای سیم و زر احسان و عدل اندوختی

تو نگاه مرحمت حتی به دشمن دوختی

تو برای خلق همچون شمع سوزان سوختی

تو ز حکمت در دل انسان چراغ افروختی

تو به جای اِضرب، اِقرأ بر بشر آموختی

 

می درخشد عَلَّمَ القرآن به الرّحمن تو

 

آمدی ای تا ابد در سینه ها نور، آمدی

آمدی ای موسی برگشته از طور، آمدی

آمدی ای رایتت پیوسته منصور، آمدی

آمدی ای ملک هستی از تو معمور، آمدی

آمدی ای چشم بد از عارضت دور، آمدی

 

خنده کن ای صبح مشتاقان لب خندان تو

 

کیست تا مثل تو سلمان و ابوذر پرورد

کیست تا مرد دو عالم همچو حیدر پرورد

کیست تا در بوستان وحی، کوثر پرورد

کیست تا چون لؤلؤ و مرجان دو گوهر پرورد

یا چو زینب دختری در حدّ مادر پرورد

 

ای امیرالمؤمنین پرورده ی دامان تو

 

حکمت از اسلام ناب توست جاری بیشتر

دانش از حکم و کتاب توست ساری بیشتر

سرفرازان را به کویت خاکساری بیشتر

از تو می خواهند جن و انس یاری بیشتر

آنچه کل انبیا دارند داری بیشتر

 

ای نبییّن میهمان سفره ی احسان تو

 

عترت و قرآن تو دو مشعل تابان ماست

دو سپهر معرفت دو کفّه ی میزان ماست

کلّ دین ما همانا عترت و قرآن ماست

حفظ این دو با تو از روز ازل پیمان ماست

پیروی زین دو امانت عزت و ایمان ماست

 

کیست «میثم» مدح خوان عترت و قرآن تو

سروده ی غلامرضا سازگار

×××

 

ای صداقت تا قیامت بنده ای از بندگانت

ای کرامت سائلی از سائلان آستانت

ای علوم انبیا و اولیا زیر زبانت

ای اساتید جهان پیوسته مرهون بیانت

ای سلام حق به آباء تو و بر خاندانت

جان جان عالمی جانها فدای جسم و جانت

کیستی تو کیستی تو، وجه رب العالمینی

نور داور، روی قرآن، روح ایمان، رکن دینی

چشم حق در کل عالم دست حق در آستینی

صادق آل نبی فرزند ختم المرسلینی

هم زعیم راستانی هم امام راستینی

راستی خیزد فروغ راستی از داستانت

علم و دانش با بیان جان فزایت جان گرفته

صدق از نام امام صادقت عنوان گرفته

جن و انست در توسل دست بر دامان گرفته

هر که گیرد دامنت را دامن قرآن گرفته

پیش تر از بودن تو حق ز ما پیمان گرفته

تا بگیرم از تو فرمان ، ای به فرمان انس و جانت

ای کمال دین که دین کامل شده در مکتب تو

با خدا هر روز تو، هر لحظه ی تو، هر شب تو

مهر، زانوی ادب بنهاده نزد کوکب تو

عیسی مریم زند گل بوسه بر لعل لب تو

موسی عمران اسیر ذکر یارب یارب تو

انبیاء و اولیا دل داده ی نطق و بیانت

داشتی در سایه ی کرسیّ درست بی شماره

هم مفضّل، هم اَبان، هم ابن نُعمان، هم زُراره

نام تو پاینده تر گردیده بعد از یک هزاره

کلّ دانش از چراغ تابناکت یک شراره

آسمانی ها مطیع حضرتت با یک اشاره

چون زمینی ها گدای صبح و شام آستانت

کیستی تو ای هزاران حاتم طایی فقیرت

روی هر شیخ کبیری جانب طفل صغیرت

مرغ روح روهروان علم تا محشر اسیرت

سربلندان خاکسار و سرفرازان سر به زیرت

اهل دل را می دهد چشم بصیرت، بو بصیرت

ابن حیّان ها مفضّل ها گلی از بوستانت

آسمانی ها زمین بوسان ایوان جلالت

لاله ای چون شیخ طوسی غنچه کرده از نهالت

مجلسی ها پای بند مجلس قال و مقالت

ابن شهر آشوب ها گمگشته ی شهر کمالت

سرکشان با ادعای علم و دانش پایمالت

عالمان دهر محکوم کلاس امتحانت

نخل سر سبز کهنسال امامت کیست جز تو

خالق بخشنده را دست کرامت کیست جز تو

پیش سیل فتنه کوه راست قامت کیست جز تو

اسوه ی ایمان و صبر و استقامت کیست جز تو

صادق آل محمد تا قیامت کیست جز تو

ای صداقت پای بند و دست بوس خاندانت

ای نهان در سینه ی نورانیت دریای غم ها

زخم ها بر سینه ی مجروحت از تیر اِلَم ها

دیده از منصور دون در کثرت پیری ستم ها

عاجزند از وصف غم هایت زبان ها و قلم ها

با وجود آنکه دیدند از تو اعجاز و کرم ها

شعله افکندند از زهر ستم بر جسم و جانت

ای عزیز جان که شد پامال عمری عزت تو

نسل آدم تا ابد مرهون علم و حکمت تو

اشک مهدی ریخته هر شب به روی تربت تو

ای بقیع بی چراغ تو کتاب غربت تو

ای عیان تا صبح محشر درد و رنج و محنت تو

هم ز قبر بی چراغت هم ز قدر بی نشانت

کاش بودم خاک زیر پای زوار بقیعت

کاش بودم زائری در پشت دیوار بقیعت

کاش سوزم چون چراغی در شب تار بقیعت

کاش می گشتم چو مرغی دور گلزار بقیعت

کاش می شد قسمتم هر سال دیدار بقیعت

کاش قلبم بود چاه درد و غم های نهانت

سالها در سینه بودی حبس، درد و سوز و آهت

سال ها می ریخت چون باران خون اشگ از نگاهت

بارها بردند جسم خسته سوی قتلگاهت

گرد ره بنشست بر رخسار زیباتر ز ماهت

نیمه شب آزارها آمد به جان، در بین راهت

رفت از کف بارها و بارها تاب و توانت

بس که دیدی ظلم و بیداد و ستم از خصم غافل

لحظه لحظه آب گشتی سوختی چون شمع محفل

نیمه های شب تو را بردند سوی قصر قاتل

سر برهنه، دست بسته، پای خسته، راه مشکل

بس که با یاد غمت دریای آتش داشت در دل

شعر«میثم» شعله شد سر زد ز قلب شیعیانت

سروده ی غلامرضا سازگار

 ××

ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمانها را
دو مرآت جمال حق، دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق، دو شمع جمع محفلها
دو وجه الله ربانی، دو سرّ الله سبحانی
دو رخسار سماواتی، دو انسان خدا سیما
دو عیسی دم، دو موسی ید، دو حُسن خالق سرمد
یکی صادقu یکی احمد یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب، یکی آرندة مذهب
یکی انوار را مشعل، یکی اسرار را گویا
یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا
یکی نور نبوت را به دل¬ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا
رسد آوای قال الصادق و قال رسولالله علیهماالسلام
به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا
یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات پاک یکتا هر دو بی همتا
محمد کیست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت
که گر نازی کند، در هم فرو ریزد همه دنیا
محمد کیست؟ روح پاک کل انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا
محمد کیست؟ مولایی که مولانا علی گوید:
"
منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا
"محمد از زمان¬ها پیشتر می زیست با خالق
محمد از مکان پیموده ره تا اوج اَو اَدنی
محمد محور عالم، محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی، محمد سید بطحا
محمد کیست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا
محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را
وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا
ششم مولا، ششم هادی، ششم رهبر، ششم سرور
که هم دریای شش گوهر بود، هم دُرّ شش دریا
صداقت از لبش ریزد، فصاحت از دمش خیزد
فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا
بسی زهّاد و عبّادند بی مهرش همه کافر
بسی عالم، بسی عارف، همه بی¬نور او اعمی
دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او
دو کوه حکمت و ایمان، دو بحر دانش و تقوی
مرا دین نبی، مهر علی و مذهب جعفرعلیهم السلام
سه مشعل بوده و باشد، چه در دنیا چه در عقبی
در دیگر زنم غیر از در آل علی؟ هرگز!ره دیگر روم غیر از ره این خاندان؟ حاشا!بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش
نه از محشر بود بیمم، نه از نارم بود پروا
سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر
اگر گردم جدا یک لحظه از ذرّیة زهرا سلام الله علیها
از آن بر خویش کردم انتخاب نام "میثم" را
که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا
سروده ی غلامرضا سازگار

×××

 

ای حق نیافریده کسی را مثال تو
خورشید جلوه ایست ز نور  جمال تو
ای محرم حریم خداوند ذو الجلال
ای عقل مانده  مات ز جاه و جلال تو
هرجا به ایه آیه قرآن که بنگرم
گفته خدا سخن ز جمال و کمال تو
ای برگزیده ای که تویی ختم انبیا
وین افتخار داده به تو ذو الجلال تو
امشب به وادی دل من شور محشر است
سرد است ان دلی که ندارد خیال تو
ای کعبه امید همه در نماز عشق
محراب ماست ابروی هچون هلال تو
دامان اهل بیت تو حبل المتین ماست دست توسل من و دامان آل تو
من کیستم غلام غلامان کوی تو
ای کاش پا نهد به سر من بلال تو
هر کس گشود لب چو (وفایی) به مدح تو
یک نکته هم نگفت سخن از وصال تو
سروده ی سید هاشم وفایی

×××

 

دل رفت زدست  تا محمد آمد
گل دایه  بست تا محمد آمد
هرگز نبود مکان بت بیت خدا
بتنها بشکست تا محمد آمد
سروده ی سید رضا مؤید

×××
شب را سحر آمد که محمد آمد
روز ظفر امد که محمد آمد
بتهای حرم شکست و زان بشکستن
فریاد برآمد که محمد آمد
سروده ی سید رضا مؤید

×××

آیه آیه همه جا عطر جنان می آید

وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید

 

جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است

بشنود مدح تو را با هیجان می آید

 

می رسی مثل مسیحا و به جسم کعبه

با نفس های الهی تو جان می آید

 

بسکه در هر نفست جاذبه‌ی توحیدی است

ریگ هم در کف دستت به زبان می آید

 

هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ ست

قبله‌ی عزت و ایمان به جهان می آید

 

با قدوم تو برای همه‌ی اهل زمین

از سماواتِ خدا برگ امان می آید

 

نور توحیدی تو در همه جا پیچیده ست

از فراسوی جهان عطر اذان می آید

 

عرش معراج سماوات شده محرابت

ملکوتی ست در این جلوه‌ی عالم تابت

 

خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد

نور توحید به قلب بشر ارزانی شد

 

خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش

قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد

 

ذکر لب های تو سر لوحه‌ی تسبیحات است

عرش با نور نگاه تو چراغانی شد

 

قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند

نورت آئینه‌ی آئین مسلمانی شد

 

به سراپرده‌ی اعجاز و بقا ره یابد

هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد

 

خواستم در خور حسن تو کلامی گویم

شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد

 

ای که مبهوت تو و وصف خطی از حُسنت

عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد

 

"از ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همۀ عالم زد"

 

جنتی از همه‌ی عرش فراتر داری

تو که در دامن خود سوره‌ی کوثر داری

 

دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است

چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری

 

عالم از هیبت تو، شوکت تو سرشار است

در قد و قامت خود جلوه‌ی محشر داری

 

اسداللهی چون حضرت حیدر داری

جلوه‌ی نورٌ علی نور، مکرر داری

 

اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند

روشنی بخش جهان، قبله‌ی دنیا هستند

 

ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست

رحمت عالمی و نور هدایت با توست

 

چشم امید همه خلق و شکوه کرمت

پدر امتی و اذن شفاعت با توست

 

با تو بودن که فقط صرف مسلمانی نیست

آنکه دارد به دلش نور ولایت، با توست

 

بی ولای علی این طایفه سرگردانند

دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست

 

باید از باب ولای علی آید هر کس

در هوای تو و در حسرت جنت با توست

 

سالیانی ست دلم شوق زیارت دارد

یک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست

 

کاش می شد سحری طوف مدینه آنگاه

نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله

سروده یوسف رحیمی

×××

 

باران گرفت و سقف مدائن نشست کرد

 دندانه‏هاى کنگره قصد شکست کرد

 

نورى به صحن معبد زردشتیان رسید

کآتشکده ز نابى آن‏ نور مست کرد

 

بالا بلند آمد و هر ارتفاع را

در زیر پا نهاده و پایین و پست کرد

 

در هر دلى نشست و به شکلى ظهور داشت

این گونه بود کآینه را خود پرست کرد

 

وقتى سؤال کردم از او خود اشاره‏اى

در پاسخم به پرسش روز الست کرد

 

حُسنش به غایت است و ظهورش قیامت است

زیباترین هر آنچه که زیباتر است کرد

 

فیض مقدسى و تعجب نمى‏کنم

این چیزها که هست، نگاه تو هست کرد

سروده ی رضا جعفری

×××

 

و انسان هر چه ایمان داشت پای آب و نان گم شد

زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد

 

شب میلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصید

به زیر دست و پای اختران آن شب زمان گم شد

 

همان شب چنگ زد در چین زلفت چین و غرناطه

میان مردم چشم تو یک هندوستان گم شد

 

از آن روزی که جانت را ، اذان جبرئیل آکند

خروش صور اسرافیل در گوش اذان گم شد

 

تو نوح نوحی اما قصه ات شوری دگر دارد

که در طوفان نامت کشتی پیغمبران گم شد

 

شب میلاد در چشم تو خورشیدی تبسم کرد

شب معراج زیر پای تو صد کهکشان گم شد

 

ببخش ای محرمان در نقطه خال لبت حیران-

خیالِ از تو گفتن داشتم ، اما زبان گم شد

سروده ی علیرضا قزوه