هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

گفتگوی خواندنی پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام با حاج منصور ارضی در آستانه ماه محرم

در میان خوانندگان برخی ها را داریم که اینطوری فکر می کنند، می گویند ما کاری نداریم ما شعرمان را می خوانیم و می رویم می خواهند گریه کنند یا نکنند ما پولمان را می گیریم و می رویم، این آمده داد و ستد کند.

بسیاری حاج منصور ارضی را پایه گذار سبک جدیدی از مداحی اهل بیت(ع) در عین حفظ سنت های عزادارای می دانند. بسیاری از مداحان بزرگ و شهیر این روزها در پای منبر او رشد کرده اند و به جامعه معرفی شده اند.

نوع نگرش این مداح اهل بیت(ع) به ذکر مصیبت و اقامه عزای معصومین(ع) که برگرفته از جمله مشهور شهید مدرس، سیاست ما عین دیانت و دیانت ما عین سیاست ماست، است، سبب شده تا جلسات وی قدم به قدم با جریان سیاسی روز حرکت کرده و ارضی در صورت نیاز شخصاً به موضع گیری بپردازد. البته نوع ادبیات و جنس این موضع گیری هر از گاه انتقادات فراوانی را از حاج منصور ارضی برانگیخته است.آنچه می خوانید گفتگوی پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام با حاج منصور ارضی در آستانه ماه محرم و اقامه عزای حسینی است.

سؤال خیلی از مداحان جوان و عزیزانی که تازه قدم در عرصه مداحی اهل بیت(ع) گذاشتند این است: چه کنیم که یک مداح مخلص شویم تا امام حسین(ع) به ما نظری کند؟

بحث اخلاص در روایات ما زیاد آمده در تعقیبات نماز مغرب داریم "و الاخلاص فی عملی" اخلاص در ذکر، اخلاص در راه رفتن و... یعنی همه چیز با اخلاص باید باشد. مخالف خود نمایی است، مخالف ریاست است، راه رسیدن به آن تمرین است. کجا ریا می شود کجا نمی شود. در خواندن، حدود برای خود قرار دهید. حالا چون مجلس گرفت دو خط دیگر بخوانم، این کارها به مرور ممکن است خدای نکرده اخلاص را در نوکری شما کمرنگ کند. اگر گفته اید دو خط، ادامه پیدا کند و بیشتر شود آن خواندن ریاست. غفلت، اخلاص را به زمین می زند. توسل در خلوت، این اخلاص را نگه می دارد. زمینه اخلاص، نیت صادقانه است. که یکی از ارکان بندگی است. اخلاص با شک هم مخالف است. طرف شک می کند که حالا من این کاری را که کردم آیا اخلاص بود یا ریا؟ باید ببیند در درونش چه اتفاقی می افتد، برنده است یا بازنده، برای خودش می خواند یا مردم ویا اهل بیت(ع).

بعضی از مداحان بهترین روضه ها را قرائت می کنند ولی مستمع آن حال معنوی را نمی گیرد. چطور باید یک مداح دارای سوز صدا و نوای خدایی و صاحب نفس شود؟

اخلاص، توجه به عبادت که دستور اهل بیت(ع) است. چه واجب و چه مستحب. مداح باید به عبارات و نکاتی که اهل بیت گفتند برای رشد یک انسان مومن توجه کند. آدم هر چه با اخلاص تر بشود و هر چه به دستورات دین توجه کند این موثرتر است. تأثیر کلامش بیشتر می شود. شاید به هر کسی این تأثیر کلام را ندهند:

صفای اهل سحر را به هر کسی ندهند

نگاه نیک نظر را به هر کسی ندهند

تو بی هنرکه به خواب و خیال دل بستی

معطلی که هنر را به هرکسی ندهند

توجه به موقعیت ها و وقت ها شود. خود مداح آماده باشد. اولین آمادگی این است که آن مصیبت را قبول داشته باشد نه فقط ارائه طریق بدهد. چون ارائه طریق همه می دهند. همصحبتی با آدمی که آلوده است اثرگذار است. موضوع دیگر آنکه در خلوت، خودش را بدبخت تر و بیچاره تر از همه بداند، این هم اثرگذار است، حدیث نفس در خلوت استغفار است. مثلاً در مجلس هست ولی یک استغفار در خلوت انجام می دهد. استغفار به سرعت اثر می گذارد. مقلب القلوب، غفارالذنوب، این ها سرچشمه فیض هستند. مظهر ستارالعیوبی اند. تأثیر کلام را هم از خودشان بخواهیم. خودمان را در اختیار ایشان می بینیم. لذا یکی از خصلت های «حاج آقا آرام» این بود که می گفت من مدت ها گریه می کنم تا این شعر را می نویسم.


زهد و بی رغبتی به دنیا در وجود یک مداح اهل بیت علیهم السلام چگونه باید نمو داشته باشد؟

زهد از بهترین مقامات نوکری است که فرد در یک مجلس عالی از خود بگذرد، اگر گذشت نتیجه می گیرد، زهد به این است که یک وقت باید بخوانی زهد را بیاوری ظاهر کنی تا مردم درس بگیرند یک وقت در باطن باید از خود بگذری از حقت بگذری. زهد در نوکری باعث تأثیر کلام می شود یعنی ساده ترین شعرها را می خواند ولی در روضه موثر می شود تأثیر کلام می گذارد و طرف اصلاً حالش عوض می شود. مثلاً من می خواهم بروم بالای منبر با نفسم یک عده دروغگو یا غیبت کننده را که اصلاً توجه و شناختی به ارکان و حدود دینی ندارند را متحول کنم. من خواننده باید یک زهد قوی داشته باشم. درون من هر دو تا حالت هم توسل با سین و هم توصل با صاد اینقدر باید قوی باشد که آنان که خدای نکرده گناه کرده اند یا به گناه افتاده اند تکان بخورند.

در میان خوانندگان برخی ها را داریم که اینطوری فکر می کنند، می گویند ما کاری نداریم ما شعرمان را می خوانیم و می رویم می خواهند گریه کنند یا نکنند ما پولمان را می گیریم و می رویم، این آمده داد و ستد کند. به کمک دین نیامده است. این تاجر به جای اینکه نوکر و عالم و زاهد باشد، این اصلاً تجارت منظورش بوده است، منتها این راه را یاد گرفته راحت تر تجارت بکند، ولی نمی داند بن بست هم دارد. این زهد وقتی خرد می شود در نوکری، می بینی که وقتی یک جا دارند می خوانند این کوتاه ترش را می خواند که بازار آنها بگیرد، می آید می نشیند منبر، کوچکترین آدمی که مثلاً دارد می خواند گوش می دهد و گریه می کند، می گوید اگر بنا به استفاده است خودم استفاده کنم، نمی گوید حالا خوب بگذار این بخواند بعد من روی دستش می خوانم. این زهد ندارد که اینجوری فکر می کند یا می افتد به وادی کشتی گرفتن خیلی ها این وسط به کشتی می افتند و سیر عملی شان و اخلاصشان خراب می شود.


امسال که سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نامگذاری شده است، مداحان ما چگونه می توانند در کسوت حماسه سازان سیاسی و اقتصادی در آیند؟

بسیار زیبا سؤال کردید. اول من یک مقدمه ای را عرض کنم، ما باید حماسه سازانی که برای سربلندی میهن اسلامی ما زحمت کشیدند را لااقل بشناسیم. این حماسه سازانی که برای انقلاب ما و برای دین ما جانفشانی کردند پشت جبهه ها هم، زمانی هر جا را نگاه می کردی واقعاً بهشت را می دیدی ایمان به چشم می آمد نگاه می کردی بعضی از پشت جبهه ای ها زیباتر از خط مقدمی ها حماسه آفرین بودند.

نکته بعدی اینکه نوحه خوانها، شعرا، روضه خوانها، گویندگان، خطیبان همه باید قرآنی فکر کنند باید دید چه کسی قرآن می خواند و چه کسی از قرآن پند می گیرد؟! شاید قرآنی که از صداو سیمای عربستان سعودی پخش می شود بیشتر از هر جای دیگری باشد ولی کفرشان و کمک شان به آمریکائیها، صهیونیست ها و به کلی جبهه ی کفر از همه جای دیگر هم بیشتر است. ما می گوییم از سنت خارج نشویم و در روضه ها و نوحه ها بهترین باشیم ولی مسئله اینجاست که درس بگیریم. ما می گوییم حماسه سازی کنیم آنچه مقام معظم رهبری در ابتدای سال فرمودند ملاک قرار دهیم. بهترین تبعیت از رهبری مخالفت نکردن با ایشان است. یعنی ولایت مداری فقط به زبان نشود. وقتی رهبری می گوید سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی این باید پیگیری شود.

نقش یک مداح یا ستایشگر در روشنگری اجتماعی و مسائل سیاسی باید چگونه باشد؟

روشنگری در جامعه خود یک عبادت و تکلیف الهی است. روشنگری نباید شخصی و جناحی باشد. باید برای دین و رضای الهی باشد. یک مداح باید خودش اهل بصیرت و معرفت باشد. در تعقیبات نماز صبح می خوانیم خدایا! عنایتی کن تا قلبم کور نشود "ولم یترکنی عمیان القلب" سیاست هم اگر در عمل باشد سیاست حقیقی است ولی اگر زبانی و ظاهری باشد سیاسی بازی می شود، سیاست یعنی درایت! بعضی ها سیاست را مکر تعریف می کنند و روی آن را پوشش می دهند. سیاست حق برای اهل بیت است آنها "و ساسة العباد" هستند. سیاست واقعی یعنی یک قهرمان ملی ما که یک گام مانده مدال طلا را برای خود و میهنش تصاحب کند و افتخار برای ملت بیافریند ولی با اقتدار، افتخاری بالاتر را به دست می آورد و آنهم مبارزه نکردن با حریف غاصب صهیونیستی است.

حاج آقا چه توصیه هایی به مداحان جوان دارید؟

نوکر اهل بیت(ع) از جوانی خودش باید گریه کن باشد که این گریه معرفت می آورد و نمی گذارد که هر طور و با هر سبک و آهنگی برای امام حسین(ع) بخواند. عوارض و معضلاتی که در هیأت ها هست متأسفانه اکثراً از مداحان شروع می شود. چرا باید در دعای کمیل می گوئیم" اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا". باید این جمله دعای شب و روز ما باشد. خدا به موسی(ع) می فرماید من تو را دوست دارم چون مثل بچه ها گریه می کنی. مداحی که گریه ندارد چرا آمده مداحی شود؟! اصلاً جای تعجب دارد.

دیگر این است که مداح خواسته یا ناخواسته نباید موجب خوار کردن مداح دیگری شود. مثلاً گاهی شما را دعوت می کنند به هیأتی که مداح دیگری را که آنجا نوکری می کند خوار و خفیفش کنند. اینجا تو باید بازنده باشی تا آبروی یک نوکر دیگر را حفظ کنی. خدا رحمت کند شهید غلامعلی رجبی را این حرف مال ایشان است، می گفت: وقتی بین مداح ها کُشتی میشه تو بازنده باش و برو.

نکته بعدی این است گاهی اوقات معضلاتی پیش می آید که پای دین وسط می آید. امیرالمومنین(ع) چه کرد؟ حکومت را رها کرد و خانه نشینی اختیار کرد. اگر چنین مشکلاتی خدای نکرده در هیأت ها پیش آمد نوکر هم باید مبارزه کند. چون این هیأت ها تضمین کننده انقلاب است. هیأتی که از نظر فکری سیاسی و عقیدتی به خط فکری مداح نمی خورد بر او واجب است که آن هیأت را رها کند. اگر انتقادی به عملکردها دارند حرفی نیست ولی اگر اساس خط فکرشان ضد انقلاب و بی توجهی به رهبری است نباید در آن هیأت بمانیم.

چند سال دارید و محل تولد شما کجاست؟

در مورد سن باید عرض کنم که آنچه خرج خدا و اهل بیت شده باشد آن عمر واقعی است، ولی سن دنیایی حدود ۶۰ سال. محل تولد من تهران است، در یکی از محله های خانی آباد که اسم جدیدش تختی است. تقریباً همسایه مرحوم تختی بودیم.

در پایان، اگر مطلبی مد نظر دارید بفرمائید؟

جا دارد در اینجا اشاره کنم به مطالبی که طی چندین جلسه در جمع ستایشجویان عزیز عرض نمودیم تحت عنوان "منشور نوکری اهل بیت(ع)" که برگرفته ازدعای امام زمان(ع) است مراحل چاپ و انتشار آن در حال انجام است و ان شاالله به زودی به صورت کتابی عرضه خواهد شد.

مجاهدان مجوز "جهاد نکاح" با خواهران خود را دریافت کردند!

 ناصر العمر، شیخ وهابی فتوای جهاد نکاح مجاهدین سوری با خواهران خود را صادر کرد.
شیخ وهابی در سخنرانی خود در شبکه ماهواره ای وصال که نزدیک به گروه های تکفیری تندرو در سوریه است، از انتقادات وارده به فتوای "جهاد نکاح" گله کرد!
وی گفت که برخی افراد انتقادهای شدیدی را به فتواهایی دارند که به برادران مجاهد اجازه جهاد نکاح می دهد، اما جالب است که کسی کشتار صورت گرفته توسط سوریه را به یاد نمی آورد و از آن گله ای نمی کند.
وی ایران و سوریه را به جنایات اخیر در سوریه متهم کرد و گفت که این دو کشور در تلاش برای تشکیل و پر رنگ کردن هلال شیعی هستند و تمایلی ندارند که سنی ها در منطقه نقشی را ایفا کنند. 
سایت مسلمانان جهان نوشت: "ناصر العمر" در سخنان خود اظهار داشت که مجاهدین در سوریه می توانند در غیاب زنان مجاهد نامحرم با محارم خود ازدواج کنند.
او اعلام کرد اگر دسترسی به نامحرم آسان نباشد، مجاهدین می توانند با محارم و خواهران خود "عقد نکاح" داشته باشند.
او اضافه کرد بعضی افراد امروز انتقادات شدیدی را به فتواهایی که در خصوص "جهاد نکاح" صادر شده دارند اما چرا در خصوص قتل زنان و کودکان بی گناه سوری حرفی نمی زنند.
لازم به ذکر است که این شیخ وهابی نخستین بار نیست که چنین فتوای جنجالی را بیان می کند. پیش از این او از اسارت زنان شیعی و توزیع آنها بین مجاهدین سخن گفته بود.

همچنین سرکردگان القاعده عراق در جدیدترین فرمان خود خطاب به همسران تروریست هایی که به هلاکت رسیده اند، از آنان خواست خود را برای "جهاد نکاح" و ارائه خدمات ویژه به دیگر تروریست ها آماده کنند.
عدی الخدران فرماندار الخالص در استان دیاله عراق در گفتگو با "سومریه نیوز"، ضمن اشاره به این درخواست سرکردگان گروهک تروریستی القاعده، اظهار داشت: فتوای مزبور، معاشرت زنان القاعده با عناصر آن به منظور روحیه دادن به آنان را مشروع می داند.
الخدران افزود: تلاش القاعده برای اجرای این فتوای صادره از سوی روحانیون گمراه به منظور حمایت از گروههای مسلح در سوریه، نشانه آن است که فتوای مزبور "فرا کشوری" است و به عراق اختصاص ندارد.
وی ادامه داد: این قبیل فتواها ضربه بزرگی به اسلام وارد می کند، لذا روحانیون و علمای دین باید با اندیشه افراط گرایانه ای که می کوشد ارزشهای انسانی دین اسلام را مخدوش نماید، مقابله کنند.

 

کیمیای محبت

دکتر فرزام نقل می کند که :جناب شیخ رجبعلی خیاط ذکر:

"یا خَیرحبیبٍ و محبوب صل علی محمدٍ و ال محمد "را بعد از دیدن نامحرم بسیار موثر و کارساز می دانستند و بارها این ذکر را به بنده سفار ش و توصیه فرمودند تا از وسوسه شیطان در امان باشم.می گفتند:

«چشمت که به نامحرم می افتد ، اگر خوشت نیاید که مریضی !اما اگر خوشت آمد ، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین انداز و بگو : یا خیر حبیب .....؛

یعنی خدایا من تو را می خواهم ،این ها چیه ،این ها دوست داشتنی نیستند ، هرچه که نپاید دلبستگی نشاید...»


منبع: کتاب کیمیای محبت

نبش قبر صحابه خاص امام علی(ع) در سوریه

آرامگاه «حجربن عدی کندی» که در مدت خلافت امیر مؤمنان (علیه السلام) در هر سه جنگ صفین، نهروان و جمل در رکاب آنحضرت شمشیر زد و در سال 51 یا 53 به دستور معاویه به شهادت رسید، از سوی مزدوران و تروریستهای سوری نبش قبر شد.
به گزارش جهان به نقل از ابنا، تروریستهای وهابی در جدیدترین جنایت خود در سوریه اقدام به نقش قبر یکی از اصحاب خاص حضرت امام علی(ع) نمودند.

براساس این گزارش، آرامگاه «حجربن عدی کندی» که در سال 51 یا 53 به دستور معاویه به شهادت رسید، از سوی مزدوران و تروریستهای سوری نبش قبر شد.

مرقد ایشان در منطقه "عدرا" در نزدیکی دمشق قرار دارد.

گروهک های تروریستی، ابتدا ضریح حجر بن عدی را تخریب و پس از آن نبش قبر کردند.

یک رسانه لبنانی اعلام کرد: جسد مطهر حجر بن عدی هنوز سالم بوده و تروریست ها جسد این شیعه امیرالمؤمنین (ع) را به مکانی نامعلوم منتقل کرده اند.

حجربن عدی کندی در نوجوانى همراه برادرش "هانى بن عدى" به حضور پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله شرفیاب شد و به آئین اسلام گروید. او از دوران حیات پیامبر چیزى درک نکرد و پس از زمان اندکى که از مسلمانانى او مى گذشت پیامبر از دنیا رفت و در جنگهاى زمان آن حضرت نیز اسم او به چشم نمى خورد، ولى در فتح شام یکى از سربازان فاتح بود و هم او بود که "مرج عذرا" را فتح کرد و نیز در جنگ قادسیه شرکت داشت. در جریان فتح مدائن او بود که به رود دجله زد و عبور کرد.

او در عین رزم جوئى، مرد تقوى و نیایش و معنویت بود و به همین سبب او را حجر الخیر مى نامیدند، او نسبت به مادرش همواره نیکى مى کرد و نماز و روزه فراوان انجام مى داد. او هرگز بى وضو نمى ماند و هر وقت وضو مى گرفت، نماز مى خواند. دعاى او در پیشگاه، پروردگار به هدف اجابت مى رسید.


حجر مرد هدف و عقیده بود، او به مردان حق و فضیلت عشق مى ورزید، او هنگام مرگ "ابوذر" در ربذه همراه اشتر بر بالینى او حاضر شد، آرى مردان خدا از همرزمان خود چنین یاد مى کنند! حجر شیفته حق و عدالت و تشنه فضیلت و مردانگى و پیرو راستین اسلام بود و همه این ها را در وجود على مى دید.

حجر در زمان علی(ع)

او در میان یاران حضرت على (علیه السلام) نمونه بود. او در مدت خلافت امیر مؤمنان (علیه السلام) در هر سه جنگ صفین، نهروان و جمل در رکاب آنحضرت شمشیر مى زد او پیش از شروع جنگ صفین، روزى پشتیبانى خود را از امیر مؤمنان (علیه السلام) چنین اعلام کرد "ما زاده جنگ و فرزندان شمشیریم مى دانیم جنگ را از کجا باید شروع کرد و چگونه از آن بهره بردارى نمود، ما با جنگ بزرگ شده و آن را آزموده زود شناخیتم ما داراى یاران نیک، خویشاوندان و عشیره فراوان، رأى آزموده و نیروى پسندیده اى هستیم اینک اختیار ما در دست توست، اگر به شرق یا غرب جهان بروى، در رکاب تو هستیم و هر چه دستور بدهى اطاعت مى کنیم. امیر مؤمنان (علیه السلام) از این وفادارى خوشحال شد و درباره او دعا کرد. یکى از افتخارات وى مقابله با ضحاک یکى از فرماندهان نامدار شام بود که در این نبرد پیروز شد.

حجر در جنگ صفین از طرف امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمانده قبیله کنده بود و در جنگ نهروان فرماندهی میسره‌ی لشگر امام را بر عهده داشت.


بعد از شهادت حضرت على (علیه السلام) و جریان صلح تحمیلى بر امام حسن (علیه السلام) حاکمان شهرها به دستور معاویه شروع به شکنجه و آزار شیعیان حضرت على (علیه السلام) کردند یکى زا این حاکمان مغیره بود که چون از محبوبیت عمومى و شایستگى و فضیلت حجر آگاه بود ناگزیر به آن اعتراف مى کرد و مى گفت نمى خواهم بهترین مردان شهر را بکشم تا آنان را در پیشگاه خدا سعادتمند گردند و من بدبخت و تبهکار! او اضافه کرد با قتل حجر و یاران او معاویه در دنیا به عزت و آقائى مى رسد ولى مغیره روز قیامت ذلیل و مغذب مى گردد.

پس از شهادت امام مجتبی علیه السلام و رفت و آمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با امام حسین علیه السلام دست‌نشاندگان معاویه به دستور او سختگیری بیشتری نسبت به شیعیان، به‌خصوص شیعیان کوفه می‌کردند و بعضی از چهره های سرشناس شیعه را به بهانه های پوچ و بی اساس به قتل می‌رساندند. یکی از آنان حجربن عدی کندی بود.

بیان حجر در رثای علی

حجر بن عدى فرداى ضربت خوردن مولاى متقیان چنین گفت: تأسف و اندوه من بخاطر سرور پرهیزگاران، پدر پاکان، و شیر مرد پاکیزه خوئى است که او را کافرى پست و گمراه، و دور از رحمت خدا و گنهکارى مفسد و سنگدل کشت. لعنت خدا بر کسى باد که از شما خاندان دورى کند، زیرا شما از خاندان پیامبر راهنما و نقطه امید من در روز رستاخیز است.



خبر شهادت


چشمان نافذ و بصیر امیر مؤمنان (علیه السلام) به سوى حجر دوخته شد و او را مخاطب ساخته و فرمود: "چگونه خواهى بود هنگامى که تو را به تبرى از من فرا خوانند و چه خواهى گفت در آن حال که از تو بخواهند پیوند دوستى ات را از من بگسلى؟ حجر پاسخ داد: به خدا سوگند، اگر با شمشیر بدنم را پاره پاره کنند و اگر خرمنى از آتش بیفروزند تا مرا در آن بیندازند، تمام اینها را قبول مى کند ولى تبرى از تو را، نه! حضرت على (علیه السلام) شهادت حجر و یارانش را پیشگوئى کرد و فرمود: اهل کوفه! هفت نفر از بهترین مردان شما در عذراء کشته خواهند شد و وضع آنان مانند اصحاب اخدود خواهد بود.

زیاد به حکمرانی منصوب می شود

در سال 50 هجرى دست مرگ طومار عمر مغیره بن شعبه را در هم نوردید و معاویه "زیاد بن ابیه" برادر خوانده بد نام و سفاک خود را که حکمران بصره بود به حکمرانى کوفه نیز منصوب نمود. اما با چنان اعتراض سختى و مبارزه بى امانى از جانب جهر مواجه شد که بر فراز منبر رفت و چنین گفت اگر نتوانم این قریه ناچیز (یعنى کوفه) را از شر تحریکات حجر حفظ کنم مرد نیستم! من بلائى بر سر حجر بیاورم که براى آیندگان عبرت باشد! اما با سرسختى حجر و یارانش مواجه شد و ناگزیر پس از تلاشهاى فراوان از دستگیرى وى نا امید شد اما با بى وفائى و خیانت کوفیان چندى بعد حجر مجبور شد در عوض دادن امان نامه از ظرف زیاد خود را تسیلیم کند چون همرزمان حجر بازداشت و سرکوب شدند زیاد براى اینکه معاویه را به کشتن حجر وا دارد شروع به جمع آورى شهادتهاى دروغ و طومارى بى اساس بر ضد حجر و همرزمانش کرد. و سرانجام حجر و یازده تن از یارانش را به شام حرکت داد و در نتیجه هفت تن از همراهان حجر آزاد و باقى به مرگ محکوم شدند.

دو رکعت عشق

هنگامى که نوبت قتل حجر وفادار و بزرگوار رسید از دژخیم خود اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند، او موافقت کرد، حجر به نماز ایستاد و نماز را طول داد پرسیدند آیا از ترس مرگ نماز را طول دادى گفت: "به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفته ام، دو رکعت نماز خوانده ام و هرگز نمازى به این کوتاهى نخوانده ام و براى اینکه خیال نکنید من از مرگ مى ترسم به این کوتاهى خواندم و بعد گفت پس از مرگ من، زنجیر از دست و پایم باز نکنید و خون پیکرم را نشوئید زیرا مى خواهم روز رستاخیز با همین وضع با معاویه روبرو شوم"! خبر شهادت جانگداز حجر دلیر و همرزمانش بازتاب وسیع داشت. من جمله اعتراض شدید امام حسین (علیه السلام) به معاویه در این بین عایشه نیز معترض بود و شخصى را نزد معاویه فرستاده بود با مانع کشتن حجر شود اما کار از کار گذشته بود اما عایشه به معاویه گفت: از پیامبر اسلام شنیدم که فرمود: بعد از من هفت کشته مى شوند که خدا و اهل آسمان از قتل آنان خشمگین خواهند شد و چنین شد چه بسا هنگام مرگ معاویه او دچار کابو وحشتناکى شده بود و در حالى که به شدت دچار تشنج و درد بود تکرار مى کرد: "اى حجر! مؤاخذه و گرفتارى من به خاطر تو طولانى خواهد بود".

تاثیر شهادت حجر


شهادت حجر تأثیر بسیاری بر روحیه مردم گذاشت و موج نفرت از خاندان اموی سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفت، به طوری که عایشه هنگامی که در مراسم حج با معاویه ملاقات کرد، به او گفت:« چرا حجر و یاران او را کشتی و از خود شکیبایی نشان ندادی؟ از رسول خدا شنیدم که فرمود در « مرج عذراء » جماعتی کشته می شوند که فرشتگان آسمان از کشته شدن آنها خشمگین خواهند شد.»

معاویه برای این که عمل خود را توجیه کند گفت:« در آن زمان هیچ مرد عاقل و کاردانی نزد من نبود تا مرا از این کار باز دارد.»
به نقل از سایت جهان نیوز

ژولیده محبت

«« اولین بار که با مادرم در مجلس عزاداری امام حسین(ع)شرکت کرده بودم، من زار زار گریه کردم و در آن هنگام در قلبم جرقه‌ای زد که‌ ای کاش می‌توانستم من هم در مدح و ثنای این بانوی دو عالم شعر بگویم در همانجا از بی‌بی‌خانم فاطمه(س) خواستم مرا کمک کند و همان هم شد.یک شب خوابیده بودم در خواب دیدم وارد مجلسی شدم که بزرگان همه جمع بودند و در مدح اهل بیت شعر می‌گفتند. در میان آنها بشیر و شهریار را دیدم که مورد عنایت اهل بیت قرار گرفتند، خیلی ناراحت شدم که چرا من نباید شعر بگویم، در یک لحظه یکی از بزرگان مرا به اسم صدا زد و گفت، حسن کوچک هم شعر بخواند. صبح آن روز که از خواب بیدار شدم، بی‌اختیار شعر مثل باران از دهانم خارج می‌شد و من که در آن زمان ۱۲ سال بیش نداشتم، شروع کردم به نوشتن اشعاری که می‌سرودم، روز به روز بیشتر از محبت اهل بیت (ع) به خصوص فاطمه زهرا (س) و سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) بهره‌مند شدم.»»

                                  

                                             www.nasr19.ir 

اینها را محمد حسن فرح بخشیان میگوید و از آن زمان او را ژولیده نامیدند که بعد از آنکه در خرداد سال ۴۲ در مدرسه فیضیه پای منبر امام خمینی(ره)تنها دو بیت شعر سرود، دستگیر و به زندان ساواک قم برده شد.

پیـام مردم ایران در این جهـــان این اسـت           سـکوت در بر ظالم، خـلاف آییـــن است

 چـو دید عکس خمینی، به خود بگفتا شاه          کسی که کاخ مرا زیر و رو کند، این است!

۱۵ روز زیر شکنجه دژخیمان ماند و بعد از آن به بند یک زندان قصر منتقل شد. بعد از چند روز در بین راه بند، تا محل بازپرسی، آیت‌الله طالقانی او را می بیند و به دژخیمان میگوید،” این ژولیده ی شوریده ی خاکی را از کجا آوردید”

درونمایهٔ اغلب سروده‌هایش مذهب، مدح اهل بیت، انقلاب و جنگ ایران و عراق می‌باشد اما بسامد شعر عاشورایی در اشعار ژولیده قابل ملاحظه است و عشق او به حسین علیه السلام و ارادتش به حضرت زینب سلام الله علیها موج میزند.تا کنون بالغ بر ۳۰ اثر دارد و برخی از آثارش بیش از ۱۵ بار تجدید چاپ شده‌است.در اینجا چند شعر از کتاب سفینه نور  و چند بیت از دیگر اشعارش را قرار دادیم باشد که ژولیده شوید…

www.nasr19.ir

وداع ابا عبد الله علیه السلام

الهی بهر تسلیم و رضای تو سری دارم/بده فرمان که بر پیکر سر فرمانبری دارم

بر آن عهدی که بستم پای بستم پس بکن مستم/که از فرط خماری در کف خود ساغری دارم

تو گفتی سنگر آزاد مردی تشنه ی خون است/برای دادن خون من علی ِ اکبری دارم

تو گفتی قصد انسان سازی نسل جوان دارم/جوانان را بگو مانند قاسم رهبری دارم

تو گفتی گلشن دین تشنه است و آب میخواهد/بگو پیر عطش را ساقی آب آوری دارم

تو گفتی اعتبار هر سند باشد به امضایش/برای مهر و امضا خون حلق اصغری دارم

تو گفتی بهر قد، قامت قیامت قامتی باید/قیامت کن به پا چون سرو قامت پیکری دارم

تو گفتی ساربان از بهر کارش مزد میخواهد/به جای مزد او انگشت با انگشتری دارم

تو گفتی بهر زینب نیزه ی دشمن سری باید/برای نیزه داران من سر سوداگری دارم

تو گفتی رمز تکمیل شهادت ها اسارت هاست/مهیای اسیری همچو زینب خواهری دارم

تو گفتی نیلگون از ضرب سیلی صورتی خواهم/بگو با مادرم زهرا سه ساله دختری دارم

چند شاعر را فرا می‌خوانند که بیایید برای خانه کعبه که پارچه مشکی روی آن انداخته بودند شعر بگویند: همه شعرشان را سرودند و ژولیده هم سرود:

(با تلخیص)

عالم همه مست از گل رخسار حسین است/ذرات جهان در عجب از کار حسین است

دانی که چرا خانه حق گشته سیه‌پوش/یعنی که خدای تو عزادار حسین است

جن و ملک و حور و پری در طلب فیض/مامور پذیرایی زوار حسین است

دانی که خرید از دل و جان، جان ِ جهانی/با دادن جانی به جهان کار حسین است

هر کس به جهان گشته گرفتار نگاری/عمری است که ژولیده گرفتار حسین است

یا حسین علیه السلام

(با تلخیص)

یا حسین از تو خدا قدر و بها می خواهد/عهد بستی و برآن عهد وفا می خواهد

بار بربند که هفتاد و دو قربانی را/حق به قربانگه تسلیم و رضا می خواهد

بار بربند برو کرببلا همچو خلیل/که خدا ذبح عظیمی به منا می خواهد

آب زمزم تو مخور آبروی آب بخر/کز بقای تو حسین آب بقا می خواهد

مجتبی منتظر دیدن روی پسر است/قاسمش را ببر آنجا که خدا می خواهد

تا بکوبد علم فتح به باب عرفات/دست عباس ِ علمدار جدا می خواهد

شیر خوار تو چنان تشنه ی دیدار خداست/عوض شیر ز تو تیر ِ بلا میخواهد

گفت ژولیده که جبریل نداد داد چنین/یا حسین از تو خدا قدر و جهاد می خواهد

ژولیده بیشتر اشعارش را تقدیم حضرت زینب سلام الله علیها نموده است،و در کتاب گران سنگ حماسه عاشورا در مدح بانوی قهرمان سخن، چنین لب به شکر فشانی میگشاید:

(با تلخیص)

آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است/آن که وصفش می‌رباید هوش از سر زینب است

آن که با ایراد نطقی کاخ استبداد را/کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است

آن که داغ شش برادر را به دل هموار کرد/تا بماند جاودان دین پیمبر زینب است

گر علی بن ابوطالب بود معیار صبر/آن که صبرش با علی باشد برابر زینب است

گفت پیغمبر حسینم هست کشتی نجات/بادبان و محور و سکان و لنگر زینب است

هست از درهای جنت یک درش باب الحسین/فاش می گویم کلید قفل آن در زینب است

ساقی بزم جهان آفرینش گر علی است/جرعه نوش ساغر ساقی کوثر زینب است

در مقام وصف او (ژولیده) گوید روز و شب/آنکه نامش کرده عالم را مسخر زینب است

حضور ژولیده در عزای حسین علیه السلام ملموس است،و در بین مردم بیشتر با شعری که حتما بارها شنیده اید معروف است

الهی بهر قربانی به درگاهت سرآوردم
نه تنها سر برایت، بلکه از سر بهتر آوردم

پی ابقا قد قامت به ظهر روز عاشورا
برای گفتن الله اکبر، اکبر آوردم

پی آزادی نسل جوان از بند استعمار
برادر زاده‌ای چون قاسم فرخ فر آوردم

علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود علی ِ اصغر آوردم  

*** 

شکی نیست ژولیده که امروز در گلستان حسین رضای ورامین آرام گرفته است به مدد همین نوحه‌ها و اشک‌هایی که بر اثر زلال شعرهایش از چشمان شیعیان بیدار دل ریخته است در بهشت جاوید در سایه عنایات حضرت حسین(ع) است. در زندگی دنیایی‌اش گاه و بی‌گاه به طنز و مطایبه این مفاهیم متعالی را به شاعران گوشزد کرده بود.اما در عین این که در شعر ژولیده سوگ خیمه زده است. این سوگ بیشتر با حماسه و عشق به امام تشنه لبان حضرت حسین(ع) عجین شده است و این همان نکته‌ای است که باعث شده است در افغانستان هم از شعرهای ژولیده سود ببرند.یکی ازشعرای شیعه افغانی اظهار می داشت: «ما بیشتر نوحه‌هایی را که در افغانستان با آن سینه می‌زنیم از ژولیده است. از مراثی و مدایح او خیلی سود برده‌ایم، مردم افغانستان هم او را می‌شناسند!» 

سوگ جلال و حماسه و عشق را می‌توان در غزل «مناجات خونین» به تماشا نشست؛ 

الهی سنگرم آماده کن جنگیدنش با من/ تو توفیق شهادت را بده بالیدنش با من 

بهای خون من باشد شفاعت از گنهکاران/عنایت کن تو این منصب به خون غلتیدنش با من 

جوانان را به میدان شهادت رهبری باید/تو اکبر را مهیا کن کفن پوشیدنش با من 

دو گل از مجتبی باقی است ای خلاق بی‌همتا/پذیرا شو تو از او زحمت گل چیدنش با من 

علم کردم قد مردی که قد قامت علم باشد/علم را دست عباسم بده کوبیدنش با من 

به شوق دیدن شش ماهه‌ای شش ماهه می‌گوید/که ای تیر سه شعبه گریه کن خندیدنش با من 

از همسر ژولیده نیشابوری شنیدم که در اوان در اتاق داشتند و ژولیده نیز بضاعت مالی چندان خوبی هم نداشته است ولی در موسم محرم یکی از اتاق‌ها برای حضرت حسین(ع) سیاه‌پوش می‌شد و هیئت در خانه ژولیده علم می‌شد. مادحین اهل بیت شعر می‌خواندند و ژولیده نیز  گاهی اوقات در ایام محرم به سراسر کشور سفر می‌کرد.ژولیده گاهی اوقات در اشعارش سرتا پا حماسه می‌شود؛ حماسه‌ای بی‌نظیر؛کلیت زینب پای تا سر انقلابسینه چاک سنگر حفظ حجاب 
و دوباره با همان بیت معروف ژولیده، این نوشتار را به پایان می‌برم باشد که ژولیده را بیشتر دریابیم؛ 

الهی بهر قربانی به درگاهت سرآوردم/ نه تنها سربرایت بلکه از سربهتر آوردم..


به مناسبت ساخت ضریح مطهر امام حسین علیه السلام

مرا از پیش خود آقا مکن دک                      که کردم نام زیبایت به دل حک 

دعاکن تا بقیع را هم بسازیم                      حسین جانم ضریح تو  مبارک

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

ای ابا الحسن! خداوند قبر تو و فرزندانت را بقاعی از بقعه‌های بهشتی و عرصه‌ای از عرصات آن قرار داده است و به درستی که خداوند، قلوب برگزیدگان خلق را طوری قرار داده که به سوی شما مایل باشد و تحمل ذلت و اذیت (در راه شما) داشته باشند. پس برای تقرب به خداوند و مودت پیامبرش قبور شما را تعمیر می‌کنند و زیاد آن قبور را زیارت می‌کنند.

ای علی! اینان به طور مخصوص به شفاعت من می‌رسند و بر حوض من وارد می‌شوند و فردا در بهشت زیارت کنندگان من هستند.

ای علی! هر کس که قبور شما را تعمیر کند و بر آن متعهد باشد، پس گویا سلیمان ابن داوود را در ساختن بیت‌المقدس یاری کرده است. هر کس که قبور شما را زیارت کند… هنگام رجوع، از گناهانش خارج می‌شود همان طور که مادرش او را (پاک) زایید. پس دوستانت را به آن چنان نعمت‌ها و نور چشمی‌هایی بشارت بده که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر هیچ قلبی خطور نکرده است. ولیکن بعضی از مردم بسیار بی‌ارزش، زیارت کنندگان قبور شما را سرزنش می‌کنند همان‌طور که افراد زناکار را سرزنش می کنند. اینان بدترین امت من هستند و خداوند شفاعت مرا بدینان نمی‌رسانند و بر حوض من وارد نمی‌شوند. (۱) 

ساختن ضریح و حرم برای قبور رهبران مذهبی، به عنوان یک رسم و سنتی اجتماعی، قرن‌هاست که در جوامع گوناگون به وجود آمده، منظور کسانی که این کار انجام می‌دهند، یک نوع احترام و تجلیل نسبت به آن شخصیت است. از منظر دین اسلام این گونه اعمال بیانگر تجلیل و تکریم از شخصیت‌هاست. اگر این افراد در زمره علما و بزرگان دین به خصوص امامان معصوم و فرزندان آنان باشند، این اعمال مصداق تعظیم شعائر الهی است که در قرآن نشانه تقوی و بسیار ارزشمند شمرده شده است : وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ هرکسی شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد، این دلیل بر تقواى قلبى وى مى‌باشد. (۲)


۱٫ بحار الأنوار / جزء ۹۷ / صفحة ۱۲

۲٫ حج(۲۲) آیه ۳۲ .

         



و اما دلها بسوزد...

به دار کشیدن کودک شیعه در سوریه 

تروریست‌های وهابی سوریه پس از کشتار اعضای یک خانواده شیعه عراقی، تنها بازمانده آن را که یک کودک خردسال بود، دار زدند.

 

پایگاه خبری عراقی القانون نوشت: فعالان حقوق بشر عراق اعلام کردند که گروه‌های مسلح سلفی و وهابی در سوریه اقدام به اعدام یک کودک شیعه عراقی کردند.

خانواده این کودک در منطقه «سیدة زینب» در ریف دمشق ساکن بودند که تروریست‌های مسلح به منزل این خانواده حمله و پس از کشتار تمام اعضای آن، این کودک را اعدام کردند.

از سوی دیگر شیخ «محمد العریفی» شیخ وهابی سعودی از گروه‌های مسلح ضد نظام «بشار اسد» خواست که مانع انتشار تصاویر حملات خود علیه نیروهای ارتش و شهروندان سوریه و مخالفان خود شوند.

وی در صفحه خود در شبکه اجتماعی «توییتر» از تروریست‌های سوریه خواست که به حملات تروریستی و کشتار و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم سوریه ادامه دهند اما مانع انتشار تصاویر جنایات خود شوند.   

... بای ذنب قتلت؟

 

 منبع: خبرگزاری فارس 

 

به دلیل اینکه دولت سوریه منسوب به طایفه علوی و حامی شیعیان و جمهوری اسلامی است از آغاز بحران در این کشور برای اینکه رنگ طایفه‌ای به نبردها بدهند، تندرو‌های وهابی و مسلح جنایات وحشتناکی را مرتکب میشوند و اعدام کودکان، قتل خانواده‌های شیعه، سربریدن آنها و تعدی به نوامیس آنها را در دستور قرار داده‌اند. تروریست‌ های وهابی مخالف بشار اسد در سوریه چندی قبل دختر بچه ی یک خانواده شیعه را در سوریه به طرز وحشیانه‌ای سر بریدند که جرم وی شیعه بودن او و خانواده‌ اش بود. 

 
سر بریدن دختری معصوم فقط به‌ جرم‌ شیعه‌ بودن! (+16)  www.taknaz.ir



طبق آمارهای منتشر شده، تروریست‌ ها تاکنون 1300 شهروند شیعی را قتل عام کرده‌اند که اکثر کشته شدگان را شهروندان سوری و عراقی تشکیل می‌دهند. 

در حال حاضر دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا که در شمال سوریه قرار دارند در محاصره عناصر تندرو سلفی قرار دارند و مردم این دو شهر شیعه نشین در مضیقه غذا و دارو می باشند.  

... یا ابالصالح المهدی ادرکنی

کربلایی جواد حیدری شاعر اهل بیت علیهم السلام در گفت‌وگو با رجانیوز:

نظر "آقا" درباره وضعیت شعر و نوحه آیینی/ +صوت شعرخوانی

گروه فرهنگی- جواد حیدری از جمله شاعران مدیحه سرای اهل بیت(ع) است که تمام وقت خود را برای سامان‌دهی و انتشار شعرهای شاعران جوان کشور که کمتر دیده می‌شود، گذاشته است.

انتشارات "آرام دل" که با انتشار کتاب‌های شعر در میان شاعران و مداحان کشور شناخته شده است از جمله فعالیت‌های حیدری است که با توصیه بزرگان عرصه مداحی همچون حاج منصور ارضی شروع به کار کرد.

ایام شهادت سالار شهیدان (ع) بهانه‌ای شد تا گفتگویی با این شاعر و مداح اهل بیت(ع) انجام دهیم که بیشتر حول محور فعالیت‌های انتشارات "آرام دل" بود. آفت‌های مداحی و اخلاق شاعری و مدیحه‌سرایی اهل بیت(ع) نیز جمله نکاتی بود که در این گفت‎وگو به آن اشاره شد:

شعرهای دست‌اول شعرای اهل بیت (ع) را منتشر کردیم

با توجه به فعالیت‌های گسترده‌ای که شما در زمینه شعر و مداحی دارید مشکلی که امروز در بعضی از هیات‌های مذهبی با آن مواجهیم شعرهایی ضعیفی است که خوانده‌ می‌شود، و بعضا مایه وهن آل الله (ع) است. به نظر می‌رسد یکی از دلایل خواندن شعرهای ضعیف این است که شعر خوب به دست مداحان نمی‌رسد.

ببینید، ما انتشارات «آرام‌ دل» را که راه‌اندازی کردیم، نیت‌مان همین بود. ما طی سال و در هر مناسبتی کتاب منتشر می‌کنیم، فقط محرم و صفر و فاطمیه نیست. شما ربیع‌الاول هم از ما مجموعه شعر می‌بینید. کاری که ما کردیم، این بود که اشعار چاپ‌ نشده شعرا را می‌زنیم.

آفتی که در بحث کتاب شعر هست، این است که گلچین می‌زنند. گلچین‌های اول خوب است، گلچین‌های بعدی می‌شود گلچینی از این گلچین‌ها. یعنی می‌بینی یک شاعر، پنج تا شعر خوب دارد و این در 20، 30 کتاب تکرار می‌شود. الحمدلله به مدد اهل بیت(ع) و یاری خود شعرا، این حلقه را شکستیم و می‌شود ادعا کرد که هیچ‌جا از شعرای اهل‌بیت، این‌قدر شعر دست اول چاپ نکرده است.

بعضا شنیده می‌شود که هر مداح مشهوری برای خودش شاعر دارد و تنها شعرهای او را می‌خواند، یعنی خود را ملزم می‌داند که شعرهای او را بخواند حالا هر شعری که باشد، ضعیف یا قوی...

به نکته مهمی اشاره شد، این موضوع به آفتی در میان مداح‌ها تبدیل شده است، که خیلی هم بد است، اینکه هر مداحی تصور کند باید شاعر مخصوص به خود را داشته باشد خوب نیست. حاج‌منصورآقا می‌گفت: «ما شاعر اهل‌بیت(ع) داریم، شاعر حاج‌منصور و حاج‌سعید که نداریم»، برای همین وقتی می‌بینند با یک نوجوان و جوانی که قریحه‌ای دارد و شعری می‌گوید با همان مشهور می‌شوند.  البته این موضوع فراگیر نیست و در بعضی‌ها هست، ولی این بعضی‌ها تریبون و پخش سی.دی گسترده دارند. البته آنها هم  بعضا مراجعه به کتب خوب دارند.

ما طی سال‌هایی که شاعری و ذاکری کرده‌ایم، خیلی وقت‌ها شده یک کتاب را فقط برای یک شعر خوبی که داشته خریدیم. الان با این وبلاگ‌هایی که هست، شعر خوب را خیلی راحت می‌توانند پیدا کنند کافی است که یک جستجو کنند.

شاعران شهرستان را شناسایی کردیم

شاعران شهرستان چه سهمی از فعالیت‌های شما دارند؟

لطفی که خدا در بحث «آرام ‌دل» به ما کرد، این بود که شعرای اهل‌بیت(ع) شهرستانی را که شاید اشعارشان کمتر به دست کسی می‌رسید، شناسایی کردیم که لطف امام‌حسین(ع) بود.

بعضی از این شاعران را معرفی کنید.

مثلاً آقای "ایوب پرندآور" از جهرم است کتابی دارد به اسم «رباعی‌های کبود، دوبیتی‌های نیلی». رباعی‌های ایشان را دیده بودیم و دنبالش می‌گشتیم و سر از جهرم درآوردیم و دیدیم از بچه بسیجی‌ها و جبهه‌ای‌هاست که یک حلقه شعر اهل‌بیتی در جهرم فارس دارند. کتاب ایشان را چاپ کردیم، بیش از 500 دوبیتی و رباعی فقط در موضوع مرتبط با حضرت‌زهرا(س) گفته که اگر نگوییم بی‌نظیر، حقیقتاً کم‌نظیر است. ایشان در رباعی سرآمد است و کسی مثل ایشان را نداریم.

«بر حرمت عصمتش مرا می‌بخشند/ بر چادر عفتش مرا می‌بخشند/ آنان که مرا شراب شعرش دادند/ یک روز مرا به عترتش می‌بخشند» یا «عشق از طربی لم‌‌یزلی می‌گوید/ از جلوة عشقی ازلی می‌گوید/ قلبی که گره به مهر مولا خورده/ با هر ضربان علی‌علی می‌گوید».

البته اینطور نیست که فقط دو بیتی و رباعی بگوید، اما در این زمینه قَدَرتر است، گرچه در غزل و قالب‌های دیگر هم شعر می‌گوید، بعضی وقت‌ها در بعضی از رباعی‌هایش کار یک غزل را کرده است.

«من قصه تازیانه‌ات را چه کنم؟/ این آتش و دود خانه‌ات را چه کنم؟/ نیلوفر نیلی من ای یاس سپید/ خط‌های کبود شانه‌ات را چه کنم؟»

همین‌طور دوستان ایشان که اسامی آنها الان در ذهنم نیست و یک حلقه شعر دارند.

اگر شما به "غزل- ‌مرثیه" امسال ما که همان «بوریای شعر» است، نگاه کنید، اکثراً متعلق به ایشان است.

بچه‌های کرج هم حلقه‌ خوبی دارند که گرچه قدمت دور هم جمع شدنشان زیاد نیست، ولی شعرای اهل‌بیتی خوبی هستند. بچه‌های ساوه، آقای ذاکری که کتاب «نه سال عاشقی» برای حضرت اباالفضل(ع) دارد.

«ماه از بس که سراپای تو بوسیدن داشت/ تیر با تیر سر بوسه رقابت می‌کردیم». یک "غزل مصیبت"دارد که خیلی قشنگ است و خیلی‌های دیگر. حتی از دزفول، آقای رَمی، آقای بشیری‌نیا، از شوش دانیال آقای حیدری آل‌کثیر.

شعرای ترک هم دارید؟

ما هنوز نتوانسته‌ایم وارد قسمت آذری‌زبان‌ها شویم، چون یک مقدار حیطه تخصصی است و ما هم با این زبان آشنایی نداریم اما با آقای کلامی و دوستان دیگر رابطه داریم. اگر به کتاب‌ها و وبلاگ‌های آنان مراجعه کنید، اشعار خیلی خوبی پیدا می‌کنید.

یکی دیگر از آفات، آفت شعر نو خواندن است، نه شعر نو به معنی شعر نیمایی. یعنی شعری که کسی نخوانده باشد و من برای اولین بار بخوانم. یک وقت حاج‌منصورآقا این کار را می‌کند، حاج‌منصور است. به قول خودش می‌گفت: «صبح آرام شعر می‌گفت، شب یا فردای آن 69 بیت شعر را از حفظ می‌خواندم». ایشان کارهایش را کرده و به قول معروف گندم‌هایش را آسیاب کرده، حالا دارد شعر از رو می‌خواند، نو به نو می‌خواند. ما خودمان همین کتاب‌هایی را که چاپ کرده‌ایم، می‌خوانیم. بعضی وقت‌ها هم کتاب‌های سال‌های قبل را می‌خوانیم. کتاب خوب دارد زیاد می‌شود، شاعر خوب هم دارد زیاد می‌شود. اما چیزی که ما باید به آن بپردازیم و دیگر منبع ندارد و با ملازمت، ممارست و نشست و برخاست درست می‌شود، اخلاق شاعری اهل‌بیت(ع) است.

برای به دست آوردن این کتاب‌ها باید به کجا مراجعه کنند؟

همان انتشارات «آرام‌ دل» که همه می‌دانند. میدان انقلاب خیابان شهدای ژاندارمری، البته قبلا مهستان بودیم اما فضای آنجا عوض شد، به مجل جدید آمدیم.

سایت هم دارید؟

متأسفانه نه، ایرادی که به ما وارد است، همین سایت است، یعنی اگر سایت بزنیم، لااقل از این طریق به دست کسانی که کتاب‌های ما به دستشان نمی‌رسد، می‌رسد.

تیمی که الان با آنها کار می‌کنیم مشتمل بر 100 شاعر است

شما الان چند شاعر شناسایی و معرفی کرده‌اید؟

ببنید، تیمی که الان با انتشارات «آرام ‌دل» کار می‌کند، چیزی حدود بیش از 100 تا شاعر هستند که بعضی از آنها برای بعضی از مناسبت‌ها شعر ندارند. شاید بتوانم بگویم بیشتر کسانی که در جلسه شعرای آئینی خدمت مقام معظم رهبری رسیدند، به‌واسطه این انتشارات شناخته شده‌اند، مخصوصاً از شهرستان‌ها. بوده‌اند دوستانی که ما آنها را نمی‌شناختیم، اما شعرهای خوبی داشته‌اند، با این همه واقعاً اول راه هستیم. ان‌شاءالله اگر مراکز فرهنگی و سیستم‌های دولتی که آقا گفتند کمک بدهند، می‌شود سازماندهی خوبی برای شعرای اهل‌بیت(ع) انجام داد.

بودجه‌های دولتی برای کمک به اینگونه تشکل‌ها چگونه است؟

متأسفانه بودجه‌ای که الان چه در وزارت ارشاد و چه در حوزه هنری به شعر اختصاص داده شده است، به نظر نمی‌رسد که در این قسمت خوب خرج شده باشد. یک حکایتی هست که راست هم هست این است که شاعری مریض شده بود، هر دکتری آوردند خوب نشد. یک دکتر حاذق آوردند. پرسید: «چه کاره‌ای؟» جواب داد: «شاعرم». پرسید: «تازگی شعر گفته‌ای؟» جواب داد: «بله». گفت: «بخوان ببینم». شعر را که خواند آهی کشید و انگار همه دردش از بین رفت. دکتر گفت: «حالا خوب شدی؟» گفت: «آره». دکتر گفت: «خداحافظ!» شاعر اگر شعرش عرضه نشود، حالا این عرضه یا به این صورت است که مداحی آن را بخواند و یا شعرش به‌طور مستقل یا در کنار شعرای دیگر چاپ شود، پیشرفتی که باید، پیدا نمی‌کند و حالت کسالت در شاعری به او دست بدهد.

این چیزی که قدیم‌ها رسم بود که بگذار وقتی پیر شدی دیوان اشعارت را چاپ کن، با نظر آقا نمی‌خواند، آقای زمانی می‌گفت آقا به جوان‌ها توصیه می‌کنند که شعرهایتان را چاپ کنید.

تاکید رهبر معظم انقلاب بر نوحه

در مورد دیدار با آقا هم بفرمایید.

دیدار با آقا، زحمت آشیخ جواد زمانی بود. قبل از این جلسه هم ایشان خیلی زحمت کشید و مراحلی را طی کردیم تا رسید به اینکه یک جلسه خدمت آقا برویم. آن جلساتی که آقا با گروه‌های مختلف می‌گذارند. آقای آشیخ رضا جعفری، آقای لطفی، آقای عرب‌خالقی، آقای برقعی، آقای شرافت، آقای لطیفیان و... بودند. در آن جلسه وقتی آقای زمانی توضیح داد که شعرای کشور هستند که برای هیئات شعر می‌گویند، آقا گفتند خیلی خوب است و قرار شد جلسه‌ای در خدمت آقا باشیم. در آن جلسه  آقا نکته‌ قشنگی گفتند که فقط شعر نیست که وضع خوبی ندارد، الان نوحه هم وضع بسامانی ندارد. آقا روی نوحه‌ها خیلی تکیه کردند.

ما شعرای قَدَری داشته‌ایم مثل حاج‌مهدی خرازی «رحمة‌الله‌علیه» یا حاج‌مهدی تعجبی مشهور به آواره همدانی یا حاج جعفر رسول‌زاده متخلص به آشفته. اینها با اینکه شاعرند، اما عمرشان را برای نوحه گذاشتند و می‌گویند نوحه از شعر مهم‌تر است. آقا در صحبت‌هایشان خیلی روی نوحه تکیه می‌کردند. خیلی از خواننده‌ها شعر خوب انتخاب کرده‌اند و جلوی آقا خوانده‌اند اما آقا گفته‌اند نوحه‌ات خیلی خوب بود. آقا روی سبک نوحه و مضامین نظر دادند و می‌گویند باید پیام داشته باشد. شعر را تو می‌خوانی و مردم گوش می‌دهند، ولی نوحه را که می‌خوانی، مردم می‌شنوند و جواب می‌دهند و این نوحه‌ها بیشتر در ذهن‎شان می‌ماند. بعد از دستوری که آقا دادند، سه سالی طول کشید که ما خدمت آقا رسیدیم. جلسه خیلی خوبی بود، گرچه نیت و درخواست‎مان از آقا این بود که فقط ایشان برای ما صحبت کنند و مبانی مرثیه و اشعار آئینی را بگویند که به شعرخوانی هم رسید اگرچه آقا مختصری صحبت کردند، ولی در مجموع آنچه که باید گفته شود فرمودند و خیلی با سعه‌صدر آن جلسه را تحمل کردند، چون شعرخوانی خیلی طول کشید. ایشان خیلی با صبر و حوصله و متانت گوش دادند و تشویق‌هایشان هم حرکت نویی را در شعرا ایجاد کرد.

مرحوم آرام مصداق شاعر سوخته اهل بیت(ع) بود

شما در سخنان خود به اخلاق شاعری اشاره کردید در این موضوع طبیعتا شاعران دنبال الگو هستند مصداق مشخصی که بتواند الگوی شاعران شود، کیست؟

مرحوم حاج‌آقای آرام؛ شاید زمانی که پیش او می‌رفتی، «ط» را «ت» می‌نوشت اما واقعا بچه‌ها باید حاج‌آقا آرام را می‌دیدند و  اخلاق شاعری که همان اخلاق نوکری اهل‌بیت(ع)،  آن هم با امتیاز بالا، یعنی مخلصِ مخلصِ مخلص، سوختة سوختة سوخته، می‌دیدند.

وقتی کتاب «کشته اشک» حاج‌آقای آرام را چاپ کرده بودیم، به یکی از علما نشان دادیم که هم محدث بود، هم ادیب، هم فیلسوف و هم حکیم، اصلاً هرچه بگویم دارد، اسم نمی‌برم. تا کتاب را جلویش گذاشتم، گفت: «این سوخته اینها را گفته». این شعر معروف ایشان که « ندیده عاشقت شدم نمی‌دونم چه می‌شه/ هرچی می‌گه حسین حسین دلم که سیر نمی‌شه» یک ترکیب مربع زبان ساده است. حاج آقا می‌گفت: «وقتی این را می‌گفتم جیغ می‌زدم، گریه می‌کردم و یک هفته مریض شدم»، یعنی می‌سوخت و می‌گفت.

اخلاق شاعری مهم است و نباید با چیزهای دیگر اشتباه شود. امثال من ضعف داریم. نباید یادمان برود که اخلاق شاعری همان اخلاق نوکری امام‌حسین(ع) است. هیچ فرقی ندارد. ما نوکر نوکرهای امام‌حسین(ع) هستیم.

شعرا باید در قسمت‌هایی که می‌خواهند شعر بگویند، مطالعه کنند. ما اگر مثلاً ندانیم امام‌باقر(ع) را چگونه به شهادت رساندند و مادر ایشان چه کسی بوده؟ چگونه به دنیا آمده و فضایل و مناقبش چیست، نمی‌توانیم شعر خوب بگوییم. این همان ماده خامی است که آقا اشاره داشت. ایشان بهترین منبع برای فضایل گفتن را زیارت جامعه کبیره معرفی کردند. یکی از نکاتی که در جلسات شعرا و خواننده‌ها بر آن تأکید می‌کنیم و می‌گوییم اگر کسی این کتاب را 20 بار هم بخواند، دفعه بیست و یکم هم مطلب جدید گیرش می‌آید، مثلا مفاتیح‌الجنان شیخ‌عباس قمی است. می‌گوییم مفاتیح را به عنوان کتاب مطالعه کنید. نه اینکه فقط مراجعه کنید برای ادعیه آن مثلاً دعای توسل یا دعای کمیل یا هر چیز دیگرش؛ پر از مطلب است. ما زیارت جامعه ائمة‌المؤمنین(ع) را داریم که پر از روضه‌ مستقیم و غیرمستقیم است.

این چیزها کمبود شعرای ماست. ذوق و قریحه را خدا داده. به قول آقا باید شکرگزار این ذوق و قریحه خداداد باشیم و کفران نعمت نکنیم. کفرانش این است که آن را خوب پرورش ندهیم و بارور نکنیم و از آن خوب استفاده نکنیم و به همان شیوه ابتدایی که آن را بدهم یک مداح بخواند، کفایت کنم و دیگر جلوتر نروم و مطالعاتم را بیشتر نکنم و پیش نبرم. 

شعرخوانی جواد حیدری

 

وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد

ما را برای نوکریت اختیار کرد

 

کشتی هیچ‌کس به دل ما محل نداد

اما حسین آمد و ما را سوار کرد

تا داغ تو جگر بخراشد به سینه‌ها

برق نگاه تو دل ما را شکار کرد

 

گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم

دین را برای ما غم تو استوار کرد

 

جانم فدای آنکه تمامی عمر خویش

بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد

 

هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود

یک لحظة کسی که برای تو کار کرد

 

دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم

ما را صدای ناله او بی‌قرار کرد

 

گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو

باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟