عید غدیرخم عید ولایت مولی امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک باد
مولا اگر نبود،ولایت نداشتیم
روز حساب، باب شفاعت نداشتیمسروده مهدی رحیمی
علی تنهاست مولود عزیز خالق اکبر
که از دیوار مهمان شد نه مثل انبیا از در
علی تنهاست نوزادی که گوید بازکن مادر
ید از قنداق تا گویم هزاران ذکر بر داور
علی تنهاست یاور در میان قوم پیغمبر
که شد در دعوت اول وزیر و وارث و سرور
علی تنهاست مومن عین کشف پرده آخر
علی تنهاست مرد اول مومن به پیغمبر
علی تنهاست باب علم هر کاو طالبست از در
علی تنهاست باب حطه داخل کی شود کافر
علی تنهاست صاحب منزلت هارون پیغمبر
علی تنهاست میزان عمل در وادی محشر
علی تنها احب خلق نزد خالق اکبر
کنار سفره طائر شده مهمان پیغمبر
علی تنهاست همسر از برای دخت پیغمبر
علی تنها برادر بر نبی طاهر و اطهر
علی تنهاست در صلبش تمام نسل پیغمبر
علی تنهاست در مرگ تمام خلق در محضر
علی تنهاست قالع درب خیبر را بسان پر
علی تنهاست صابر تا حسینش خیره شد بر در
علی تنهاست ساقی تشنگان را بر لب کوثر
علی تنهاست حامی از برای کوثری دیگر
علی تنهاست مظلومی که شیران عرب را سر
علی تنهاست محبوبی که بغض او نفاق آور
علی تنهاست تنها در درون بیت بی همسر
علی تنهاست صابر صبر او ایوب را مادر
علی تنهاست کراری که حقا غیر فرار است
زره در پشت بیکار است اگر باشد بر حیدر
علی تنهاست قاطع شیرهای کافران را سر
علی تنهاست عادل کی ربود از مور حتی پر
علی تنهاست استاد از برای میثم و بوذر
علی تنهاست سلمان پرور و هم مالک اشتر
علی تنهاست منفق مال خود در سر و در منظر
علی آیات نجم و طور میثاق انماالمنذر
علی کشاف کربت ها قسیم جنت و کوثر
معز الاولیا و فدوه اهل کسا حیدر
علی فجار را قاتل علی ابرار را سرور
علی داماد پیغمبر به دامان نبی پرور
علی صدیق اکبر او علی فاروق اعظم او
علی بئر معطل او که بر چاهی نماید سر
علی را بوتراب آمد به عشقش آفتاب آمد
فصاحت را تمام آمد خطابت را کمال و فر
علی داعی علی شاهد علی هادی علی حاضر
علی راضی و مرضی و رضی و مرتضی حیدر
امیرالمومنین حیدر ابوالسبطین پیغمبر
ابوالریحانتین از دیده ی بینای آن سرور
علی تنهاست ساجد سجده اش سجاده را باور
علی تنهاست راکع در رکوعش داده انگشتر
علی تنهاست عادل عدل عدلش عدل پیغمبر
علی تنهاست صادق صدق او صدیقه را باور
علی تنهاست بر مومن امیر اول و آخر
علی تنهاست بر مسلم پدر با خون فرق سر
علی تنهاست منصوب نبی الآخرین اول
علی تنهاست مقتول شقی الآخرین آخر
علی تنهاست امید دل غمدیده جعفر
به امر ناب پیغمبر به عشق سوره کوثر
سروده سید جعفر علوی
***
کعبه خلوتگه اسرار فراوان علیست
بیت حق جلوهگر از روی درخشان علیست
در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه و میزان علیست
ای کج اندیش مکن غصب خلافت زیرا
به خدا بعد نبی سلطنت از آن علیست
روز محشر که گذرنامه جنت طلبی
آن گذرنامه به امضاء و به فرمان علیست
دادگاهی که به فردای قیامت برپاست
حکم حکم علی و محکمه دیوان علیست
کشتن "مرحب" و بگرفتن خیبر در کف
خاطرات خوش دیباچه دوران علیست
دور شو ای پسر "عبدود" از دیدهی او
که شجاعان عرب پشه به میدان علیست
این حسینی که رئیس الشهدایش خوانند
با خبر باش که شاگرد دبستان علیست
سروده سید حسن خوش زاد
***
ما سوا و محور مینا علسیت
شهسوار تاج کرمنا علیست
شیعه پایش در مسیر اولیاست
شیعه مولایش على المرتضاست
آن ملاحت که به یوسف داده اند
جان یوسف از علی بستانده اند
پیش او افتاده مرحب از نفس
بت شکستن کار حیدر هست وبس
آنکه او فرمانرواى محشر است
حیدر است و حیدر است و حیدر است
سروده سید حسن خوشزاد
گرچه این دیده ز دیدار نجف محروم استیا علی(ع)
از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم
از ازل تا روز محشر ریزه خوار این درم
مرتضی خود گفته بابای ِمنِ مسکین بود
او بود بابا و زهرای مطهر مادرم
ظهر عاشورای او لب تشنه سینه می زنم
تا دهد با دست خود روز قیامت کوثرم
شامیان گفتند علی آیا مسلمان بوده است
از غریبی علی خاک مصیبت برسرم
لیله ی قدری سحر کرب و بلا یا که نجف
کی شود احیاء بگیرم از عطای دلبرم
ذات هر کس در قیامت نقش پیشانی اوست
نقش پیشانی من باشد غلام حیدرم
شکر اینکه عاشق اولاد زهرا گشته ام
تا دم مرگم بگریم یاد شاه بی سرم
مرگ عشاق علی عین زیارت رفتن است
بهر دلجوئی ما آید امام و سرورم
ذکر ما لحظه به لحظه ساقی کوثر مدد
تا بیاید مهدی صاحب زمان حیدر مدد
سروده ی جواد حیدری
***
کنار بستر بابا
نیست مادر تا ببیند اشکهای جاری ام
نیست تا اینکه دهد آن مهربان دلداری ام
می رود از حال و خواب از چشمهایم می رود
خاطرات دردناکی دارم از بیداری ام
روزگاری مادر و حالا پدر شد رفتنی
غم همیشه با من است و می کند غمخواری ام
میهمان خانه ام را کوفه از دستم گرفت
تا ابد شرمنده ام کرده است مهمانداری ام
من بدم می آید از این کوچه های چشم تنگ
سخت باشد در چنین وضعی امانت داری ام
بعد تو کوفه به من بی احترامی می کند
نیست یک محرم نماید در غریبی یاری ام
بیست سالِ بعد هم باشد سرم را بشکنم
تا بیاید باز بوی تو زخون جاری ام
دختر تو باشم و بی پرده باشد محملم
تو بگو آیا سزاوار چنین آزاری ام
خطبه می خوانم ولی با غیرت لحن شما
آن زمانی که بیایم پابه پای قاری ام
گر ابالفضلت برم باشد خیالم راحت است
کوفه می داند که ناموس چنین سرداری ام
من خودم معجر رسان دختران حیدرم
کور خواهد شد نخواهد دید دشمن، خواری ام
سروده ی جواد حیدری
***
یا امیر المومنین علیه السلام
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین
از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید
دیگر نوای تکبیر از کوفه بر نیامد
نان آور یتیمان دیگر ز در نیامد
غمخوار دردمندان امشب شهید گردید
امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید
تنها نه خون به محراب از فرق مرتضی ریخت
امشب شرنگ بیداد در کام مجتبی ریخت
امشب به کوفه بذر کفر و ضلال کِشتند
مرغان کربلا را امشب به خون کشیدند
تیغ نفاق امشب بر فرق وحدت آمد
امشب به نام سجاد خط اسارت آمد
امشب به محو خادم، خائن دلیر گردید
آری برادر امشب زینب اسیر گردید
باب عدالت امشب مسدود شد بر انسان
امشب بنای وحدت در کوفه گشت ویران
امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید
امشب بنام قرآن، قرآن شهید گردید
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین
سروده ی حمید سبزواری
دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت
ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت
از نفس های بلندت میل رفتن می چکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت
تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را
مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت
حیف شد، از آنهمه دلواپسی کودکان
کاسه های شیرمانده روی دست دخترت
کاش می مردم نمی دیدم به خاک افتاده است
هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت
خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست
با صدای واعلی و وای حیدرحیدرت
شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را
دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت
با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد
الامان از کاروان دختر بی معجرت
می روی اما برای صد هزاران سال بعد
میل احسان می نماید غیرت انگشترت
سروده علی اکبر لطیفیان
***
با تو ای فاطمه جان وقت ملاقات من است
رویت ای یار علی قبله ی حاجات من است
بر لب خونی من زمزمه ی یازهراست
نامت آرام دل و رمز فتوحات من است
وقت تنهایی من یاور و یارم بودی
بر تو ای دخت نبی فخر و مباهات من است
استخوان از گلویم، خار زچشمم بردار
گه نگاه و سخنت اوج مناجات من است
عاقبت شان نزول من و تو شد تاویل
سیلی،آیات تو زخم سر، آیات من است
تو و آن سینه ی مجروح، من و فرق دوتا
آن مدال تو این طرح موالات من است
من و این چهره ی خونین تو آن روی کبود
یعنی ای یاس علی روی تو مرآت من است
سرو پهلوی شکسته دل و این دیده ی خون
آن علامات تو این هم علامات من است
سجده گاه من و تو، هردو به خون آغشتند
چه شبیه همه حالات تو حالات من است
تو به دیدوار و در افتادی و من در محراب
این هم امضای قبولی عبادات من است
گربه فریاد علی عشق تو صد جا برسد
برزخی نیست در اینجا که خرابات من است
سروده ی محمود ژولیده
شب سیزده
هردلی که دچار لیلا بود
خوشی روزگار لیلا بود
از کرامات عاشقی است اگر
نام مجنون کنار لیلا بود
میل صحرا نشینی مجنون
بیشتر اعتبار لیلا بود
آنچه دلهای بی شمار ی داشت
محمل در غبار لیلا بود
بی نیاز است از عبادت ما
کعبه ای در حصار لیلا بود
امشب ای عشق در طواف توام
سیزده شب در اعتکاف توام
بال با من، پریدنش با تو
سمت بالا کشیدن با تو
شوق تنزیل آیه ها با من
جبرییل آفریدنش با تو
گندم کال مزرعه با من
فصل گرم رسیدنش باتو
نخل با من رطب با من
دست مشتاق چیدنش با تو
سجده بر خاک پای تو با من
دست بر سر کشیدنش با تو
قل هو الله یا احد یا هو
وحده لا اله الا هو
کعبه آن قدر بی تو زیبا نیست
بی حضورت مطاف دنیا نیست
بی سبب رد نکرد مریم را
این طرفها که جای عیسی نیست
کعبه مختص حال امروز است
مثل دیروز ومثل فردا نیست
سوره ات را خودت نزول بده
ورنه جبریل مرد اینها نیست
تو که از این طرف نمی آیی
پس چه بهتر درحرم وا نیست
ای مسیحای سبز بنت اسد
آیه لم یلد ولم یولد
ای که صبح ازل شروعت بود
کهکشان حیطه ی طلوعت بود
بهترین لحظه ها برای خدا
لحظه ی سجده خشوعت بود
آنچه دیشب مرا سلیمان کرد
خواب انگشتر رکوعت بود
چاه وقفی ونخل های بلند
حاصل چله های جوعت بود
ای سر آغاز مرد بی پایان
ای که صبح ازل شروعت بود
کس ندیده است ارتفاع تورا
آفتاب تورا شعاع تورا
به نگاهت کمی نقاب بده
فرصتی هم به آفتاب بده
از خودت از بیان شرح خودت
دست پیغمبران کتاب بده
تا رطب های من شود باده
نخلهای مرا شراب بده
تا بلنداترین صدات کنم
به لبم حق انتخاب بده
یا علی یا علی بهارم باش
فصل جان دادنم کنارم باش
این همه مستجیر مال شماست
التماس فقیر مال شماست
مرد دیروز حضرت امروز
از احد تا غدیر مال شماست
تا خدا بوده تا خدایی هست
لقب یا امیر مال شماست
از تمامی فرش های زمین
تکه ای از حصیر مال شماست
از سر سفره ی مدینه فقط
نمک و نان وشیر مال شماست
زندگی تو مثل مردم نیست
نان تو از تبار گندم نیست
بی نظیر عرب بدون مثل
آفتاب عجم بدون بدل
یا هو الظاهر و هوالباطن
یا هوالآخر وهو الاول
تو رسیدی و وحشت افتاده است
بر سر شانه های لات و هبل
اسدالله غزوه ی احزاب
یل میدان لحظه های جمل
مرد دلدل سوار روز احد
آینه دار خشم عزوجل
الامان از سوار آمدنت
وقت با ذوالفقار آمدنت
نام تو بوی سیب می آرد
روی دلها بهار می کارد
تو همان پیر مرد نخلستان
پیر مردی که نان جو دارد
ای که دلتنگ صبح زهرایی
گریه ی چشم های تو دارد
اول کوچه ی بنی هاشم
روی تابوت شهر می بارد
غسل نیلی فاطمه هر شب
خاطرات تو را می آزارد
هیچ کس مثل تو حبیب نداشت
سر سفره نسیم نداشت
سروده علی اکبر لطیفیان
***ا
ای حیدر شهسوار وقت مدد است
ای زبده ی هشت و چار وقت مدد است
من عاجزم از جهان و دشمن بسیار
ای صاحب ذوالفقار وقت مدد است
سروده ابوسعید ابوالخیر
***
در مخزن لایموت دردانه علی است
در کون و مکان امیر فرزانه علی است
در کعبه ظهور کرد تا بر همه کس
معلوم شود که صاحب خانه علی است
سروده محمد حسین صغیر اصفهانی
***
مهر تو سرشته حق در آب و گل من
جا کرده چو جان در آب و گل من
از مهر علی و مهر اولاد علی
محصول دو عالم من و حاصل من
سروده ملامحسن فیض کاشانی
***
امروز گلی شگفته در عالم شد
کز مقدم پاک او جنان خرم شد
در پیش علی دم از مسیحا کم زن
عیسی زدم علی مسیحا دم شد
سروده قاسم رسا
***
ای شاه نجف فدای لطف و کرمت
جانم به فدای چارگوش حرمت
کی می شود از لطف بگویی یک بار
بعد از نجفم کربوبلا می برمت
سروده کمال مومنی
در مذهب ما کلام حق ناد علی است
طاعت که قبول حق بود یاد علی است
از جمله آفرینش کون و مکان
مقصود خدا علی و اولاد علی است
سروده (منصوب به) حافظ
شاهنشه نجف
شاهنشهی و شد نجفَت مرکز شاهی
ایوان تو نور است و جهان جمله سیاهی
گر پای کسی در حرمت جای بگیرد
از لطف خریدارشوی تو به نگاهی
من رعْیَتِ مُلک توام ای شاه ولایت
شاهی بنما و بده بر ما تو پناهی
دیوار حرم، سنگ حرم، صحن و سرایت
دل را ببرد تا به خدا، گر که بخواهی
گر قسمت من بوسه به خاک نجف افتد
سخت است بیارم به حرم، بار گناهی
از دور اگر چشم من اُفتد به ضریحت
گویم که بگردم به فدای تو الهی
گمگشته طوفان بلاها به سراغت
آید نشود در دو جهان غرق تباهی
دریا مَثَلِ کوچک بحر کرم توست
می میرد اگر آب ننوشد لب ماهی
از کودکیام حب تو با شیره ی جان داد
مادر به امیدی که که شوم آنچه تو خواهی
یک عمر دلم را به تو بستم که از آن رو
گویی بمن ای شاه، تو هم جزء سپاهی
سروده کمال مومنی
تضمین بهشت
سکان زمین و آسمان است علی
سلطان همه جهانیان است علی
گلواژه ی منشق از علی اعلاست
سر چشمه ی فیض بی کران است علی
آوازه ی او ز هفت اقلیم رسد
مشهور به هفت آسمان است علی
سر سلسله خلیل عبادالرحمن
آن بنده ی سر به آستان است علی
برتر ز علی رب جلی خلق نکرد
آقای همه بهشتیان است علی
از بعد نبی بر همه ی مخلوقات
از جانب دوست ارمغان است علی
اول وصی پیمبر اعظم اوست
بر دین رسول روح و جان است علی
شاگرد محمد امین است ولی
استاد همه پیمبران است علی
دستور تمام انبیا در دستش
حق را شب معراج لسان است علی
هستند امامان مبین رهرو او
یعنی که امیر کاروان است علی
همتای امیر عشق تنها زهرا ست
با دخت رسول همزبان است علی
بر هر نبی و ولی ولی الله است
مولای جمیع انس و جان است علی
در نور محبتش پر از جاذبه است
محبوب قلوب شیعیان است علی
بر غیب و شهود حاکم و سلطان است
آگاه ز راز کهکشان است علی
جنت یکی از صنایع دستانش
صنعتگر آفریدگان است علی
ایمان و نماز و اصل اسلام علی است
توحید و معاد عارفان است علی
مفتاح علوم ایزدی در نزدش
دیباچه ی علم لا مکان است علی
این است گواه لا مکان بودن او
یک شب به چهل مکان عیان است علی
مولا و امام متقین کیست علی است
حقا که امیر مومنان است علی
سلمان که سبو از می منّا نوشید
او ظرف و در آن قطره چکان است علی
میثم سر دار از علی می گوید
با لله می وصل عاشقان است علی
قنبر که غلامی علی منصب اوست
او سالک و پیر راهدان است علی
در مرکز وحی کاتب وحی علی است
بر حامل وحی تر جمان است علی
گنجینه ی مخفی معارف مولاست
آئینه ذات مستعان است علی
تفسیر مبین فطره الله علی است
عشقش به دل پیر و جوان است علی
آیات مبین مدیحه اوصافش
هر سوره و آیه آرمان است علی
قرآن بدون او به قرآن جعلی است
تا ناطق و منطق و بیان است علی
دانید که سرّ اسم اعظم در چیست
اکسیر به رمز کن مکان است علی
در اولُ الاولین عیان کیست علی است
در آخر الآخرین نهان است علی
احسان قدیم و حکم فرمای ازل
مسجود همه فرشتگان است علی
موسای قلندر از علی نیل گشود
بر کشتی نوح پشتوان است علی
عیسا نه به خویش مرده را زنده کند
تجدید حیات مردگان است علی
میزان و قسیم نار و جنت حیدر
آری به صراط میزبان است علی
عنوان علی به چهره ها منقوش است
نامش به رخ موالیان است علی
با این همه مظهر العجائب بشر است !
یا اینکه خداوند جهان است علی
افتاده بیا که دستگیر تو علی است
بر بازوی نا توان توان است علی
بر سائل خود زکات بخشد به رکوع
با قاتل خویش مهربان است علی
نیروی ولایتش محک بر همگان
بر جمع خلایق امتحان است علی
در روز نبرد تک سوار عرب است
در عرصه صبر قهرمان است علی
خیبر شکن و صف شکن و بت شکن است
هنگام مصاف پهلوان است علی
هر ضربه که می زند به شیطان رجیم
تضمین بهشت جاودان است علی
لشگر عددی نبود در حرب علی
تشنه به قتال کافران است علی
در معرکه چشم فتنه را کور کند
شمشیر به فرق دشمنان است علی
با خنده مظلوم علی خشنود است
ویران گر ظلم پیشه گان است علی
با اشک یتیم دیده اش بارانی
با قوْتِ فقیر شادمان است علی
قانع به نمک و قرص نانی باشد
با اینکه نعیم آب و نان است علی
آن زاهد شب که شیر روزش خوانند
سالار همه دلاوران است علی
آری سه طلاقه کرد دنیایی را
الحق که امام زاهدان است علی
هر ذائقه با ولای او شیرین است
عطر گل و طعم زعفران است علی
او را نشناخت جز خدا و احمد
از بس که لطیف و دلستان است علی
آن میر مهیمنی که ما را در حشر
از دوزخیان نگاهبان است علی
روزی که کسی به داد امت نرسد
آنکس که به فکر دوستان است علی
امضای شفاعت است با مهر علی
در حشر جواز مومنان است علی
آرامش شیعیان عا لم مهدی است
آرامش صاحب الزمان است علی
از عدل علی که می توان گفت سخن
جایی که شهید هر زمان است علی
سروده محمود ژولیده