هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

هیئت وارثان ثارالله علیه السلام

هیئت وارثان ثارالله (ع) تهران شهرک ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

شعری زیبا در مدح و ثنای حضرت موسی ابن جعفر(ع) در ولادت آن حضرت

هر که یک دفعه سر این سفره مهمان می شود

مور هم باشد اگر روزی سلیمان می شود

سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است

دردهای این حرم ناگفته درمان می شود

این کریمان لطفشان هر چند آماده ست، لیک

نام مادر که وسط باشد دو چندان می شود

ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید

در رجب ها کاظمین ما خراسان می شود

ظاهراً عین امامی، باطناً پیغمبری

هر که می بیند تو را، از تو مسلمان می شود

نسل موساییِ تو طبع مسیحا داشتند

یک نفر از آن همه پیر جماران می شود

این دلِ ما سینه ی ما، نه بگو اصلاً بهشت

هر کجا موسی ابن جعفر نیست زندان می شود

نیستم آهو ولی سگ هم به دردی می خورد

لااقل یک گوشه از صحنت نگهبان می شود

سروده ی علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام

امید دل

در دل خاکم و امّید نجاتی دارم

در دل امید و به لبها صلواتی دارم

مرگ،همسایه ی دیوار به دیوار من است

منم آن زنده که هر شب سکراتی دارم

هشت معصوم عیان شد زمصیبات تنم

از شهیدان خداوند صفاتی دارم

منم آن نخله ی در خاک که بر خوردن آب

جاری از دیده ی خود نهر فراتی دارم

ساقم از کوتهی تخته به رسوایی رفت

ورنه بشکسته ستون فقراتی دارم

کفن آوردن این قوم عذابی دگر است

اندر این هفت کفن تازه نکاتی دارم

سروده محمد سهرابی

 

 ***

نماز نشسته

در این زندان که ره بسته است پرواز صدایم را

نمی بینم کسی را جز خودم را و خدایم را

سرم را می گذارم روی زانوهای لرزانم

یکایک می شمارم غصه های زخمهایم را

پریشان حالم و از استخوانم درد می ریزد

نمی جویم زدست هرکس و ناکس دوایم را

اگر چه زخم تن دارم کبودی بدن دارم

ولی خرج عبادت می نمایم لحظه هایم را

حضور دانه ی زنجیر  در راه گلوگاهم

دو چندان  می نماید بغض سنگین دعایم را

نمی گویم چه کردم تازیانه با وجود من

ببین پُر کرده خون پیکرمن بوریایم را

اگر بنشسته می خوانم نمازم را در این زندان

غل زنجیرها کوبیده کرده ساقی پایم را

سروده علی اکبر لطیفیان